با سلام به وبلاگ معلم كلاس ششم خوش آمديد؛ لطفاً با نظرات خود ما را ياري نمائيد؛ اميدوارم لذت ببريد و براي بهتر شدن وبلاگ نظر بدهيد؛ سفرهاي با بركت هديه هاي ششم
زیارت عاشورا

سفرهاي با بركت هديه هاي ششم

 

 


تاريخ : سه شنبه 27 اسفند 1398برچسب:, | 1:54 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

 

كتاب هاي درسي پايه ششم دوره ابتدايي

 
عنوان

دانلود

سال تحصيلي 97-96

فارسی

كد كتاب : 34

(96/04/04)

فایل بخش های کتاب: 
PDF icon مقدمه 993.67 کیلوبایت
PDF icon بخش اول 1.46 مگابایت
PDF icon بخش دوم 1.61 مگابایت
PDF icon بخش سوم 1.52 مگابایت
PDF icon بخش چهارم 1.4 مگابایت
PDF icon بخش پنجم 1.4 مگابایت
PDF icon بخش ششم 2.54 مگابایت
فایل کامل کتاب: 
 
PDF icon فارسی 7.57 مگابایت


نگارش فارسی

كد كتاب :34/1

(96/04/04)

فایل بخش های کتاب: 
PDF icon مقدمه 426.59 کیلوبایت
PDF icon بخش ا ول 1.26 مگابایت
PDF icon بخش دوم 1.3 مگابایت
PDF icon بخش سوم 1.37 مگابایت
PDF icon بخش چهارم 1.33 مگابایت
PDF icon بخش پنجم 1.14 مگابایت
PDF icon بخش ششم 1.2 مگابایت
فایل کامل کتاب: 
 
PDF icon نگارش فارسی 7.36 مگابایت
 


رياضی

كد كتاب :34/6

(96/04/04)

فایل بخش های کتاب: 
PDF icon مقدمه 774.33 کیلوبایت
PDF icon بخش اول 4.64 مگابایت
PDF icon بخش دوم 2.48 مگابایت
PDF icon بخش سوم 3.36 مگابایت
PDF icon بخش چهارم 5.66 مگابایت
PDF icon بخش پنجم 5.41 مگابایت
PDF icon بخش ششم 2.75 مگابایت
PDF icon بخش هفتم 1.82 مگابایت
فایل کامل کتاب: 
 
PDF icon ریاضی 22.59 مگابایت


آموزش قرآن

كد كتاب :34/4

(20/03/96)

فایل بخش های کتاب: 
 مقدمه 875.38 کیلوبایت
 بخش ا ول 973.31 کیلوبایت
 بخش دوم 824.32 کیلوبایت
 بخش سوم 1.18 مگابایت
 بخش چهارم 862.21 کیلوبایت
 بخش پنجم 1.01 مگابایت
 بخش ششم 994.05 کیلوبایت
 بخش هفتم 1.03 مگابایت
 بخش هشتم 970.54 کیلوبایت
 بخش نهم 842.59 کیلوبایت
 بخش دهم 615.83 کیلوبایت
 بخش یازدهم 991.91 کیلوبایت
 بخش دوازدهم 870.21 کیلوبایت
 بخش سیزدهم 895.77 کیلوبایت
 بخش چهاردهم 605.05 کیلوبایت
 بخش پانزدهم 3.13 مگابایت
 بخش شانزدهم 59.75 کیلوبایت
فایل کامل کتاب:  
 آموزش قرآن 12.32 مگابایت


علوم تجربی

كد كتاب :34/2

(96/04/04)

فایل کامل کتاب: 
PDF icon علوم تجربی 6.07 مگابایت


هدیه های آسمان

كد كتاب :34/3

(23/05/95)

فایل کامل کتاب: 
PDF icon هدیه های آسمان (تعلیم و تربیت اسلامی) 7.42 مگابایت


کتاب کارو فناوری

كد كتاب :34/10

(96/04/04)

فایل بخش های کتاب: 
PDF icon مقدمه 719.98 کیلوبایت
PDF icon بخش اول 3.48 مگابایت
فایل کامل کتاب: 
 
PDF icon کار و فناوری 3.72 مگابایت
 


مطالعات اجتماعی


كد كتاب :34/5

(24/04/97)

فایل بخش های کتاب: 
PDF icon بخش اول 11.6 مگابایت
PDF icon کاربرگ 1.63 مگابایت
فایل کامل کتاب: 
PDF icon مطالعات اجتماعی 12.12 مگابایت
 

کتاب کارتفکرو پژوهش

كد كتاب :34/8

(96/04/04)

فایل بخش های کتاب: 
PDF icon مقدمه 727.01 کیلوبایت
PDF icon بخش اول 1.34 مگابایت
PDF icon بخش دوم 1.27 مگابایت
PDF icon بخش سوم 1.01 مگابایت
PDF icon بخش چهارم 1.08 مگابایت
PDF icon بخش پنجم 756.07 کیلوبایت
فایل کامل کتاب: 
 
PDF icon تفکر و پژوهش 3.9 مگابایت


ضمیمه هدیه های آسمان  
( ویژه اهل سنت)


كد كتاب : 34/7
(96/04/27)
فایل بخش های کتاب: 
PDF icon مقدمه 546.69 کیلوبایت
PDF icon بخش اول 2.87 مگابایت
فایل کامل کتاب: 
 
PDF icon ضمیمه ی هدیه های آسمان(ویژه اهل سنت) 2.97 مگابایت


هدیه های آسمان
 (ویژه اقلیت های دینی)

كد كتاب : 34/9
(96/04/27)
فایل کامل کتاب: 
PDF icon هدیه های آسمان (ویژه اقلیت های دینی) 4.06 مگابایت

 
       
بازگشت به لیست
     


تاريخ : جمعه 2 آذر 1397برچسب:, | 21:22 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

 امام رضا(ع) در خصوص تعداد ركعات نماز و روند تغییر آن حدیث جالبی دارند.

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، نماز بهترین اعمال دینی است كه اگر قبول درگاه خداوند عالم شود، عبادت‌های دیگر هم قبول می‌شود و اگر پذیرفته نشود اعمال دیگر هم قبول نمی‌شود، همان ‌طور كه اگر انسان شبانه‌روزی پنج نوبت در نهر آبی شست‌وشو كند، آلودگی در بدنش نمی‌ماند، نمازهای پنج‌گانه هم انسان را از گناهان پاك می‌كند و سزاوار است كه انسان نماز را در اوّل وقت بخواند و كسی كه نماز را پست و سبك شمارد مانند كسی است كه نماز نمی‌خواند، یكی دیگر از پرسش‌هایی كه درباره نماز مطرح می‌شود این است كه چرا به تعداد ركعات نماز افزوده شده است یا شنیده‌ایم كه نمازها به صورت 2 ركعتی نازل شده است، ولی به دلیل ولادت امام حسن و حسین(ع) هفت ركعت پیامبر(ص) به نمازها اضافه كرده است، آیا این درست است؟ اگر در این خصوص روایتی هست بیان كرده و بگویید نماز در صدر اسلام چگونه بوده است؟

سیدحسن موسوی كارشناسی مركز تخصصی نماز در جواب این پرسش می‌گوید:

امام رضا(ع) در خصوص تعداد ركعات نماز و روند تغییر آن فرموده‌اند: اصل نماز یك ركعت است، چون اصل عدد یك مى‏‌باشد، بنابراین هر گاه نماز را از یك ركعت كمتر بیاورند، عمل آورده شده نماز نیست، بارى حق عزوجل مى‏‌دانست آن یك ركعت - كه كمتر از آن اصلاً نماز نیست- را بندگان كاملاً و تماماً نیاورده، بلكه ناقص اداء مى‏‌كنند، پس یك ركعت دیگر را با آن مقرون ساخت تا با ركعت دوم نقص ركعت اول جبران شود و بدین ترتیب اصل نماز دو ركعت جعل كرد.

سپس رسول خدا(ص) مى‏‌دانستند بندگان این دو ركعت را با تمام آنچه مورد امر است و كاملاً و تماماً نخواهند آورد، از این رو به هر كدام از نماز ظهر و عصر و عشاء دو ركعت ضمیمه شد تا بدین وسیله نقص دو ركعت اول و دوم جبران شود و نیز حضرت مى‏‌دانستند كه در وقت نماز مغرب غالباً مردم از خواندن نماز منصرف و به كارهایى از قبیل افطار و تناول غذا و وضو و آماده كردن مقدمات استراحت در شب هستند، لذا یك ركعت بیشتر به آن اضافه نكردند تا بدین وسیله نماز مغرب بر آن‌ها سبك و خفیف باشد و نیز وجه دیگر براى اضافه شدن یك ركعت به نماز مغرب آن است كه بدین وسیله ركعات نماز در روز و شب عدد فرد مى‏‌شود و اما نماز صبح به حال خود واگذارده شده و چیزى به آن اضافه نشده، زیرا اشتغال در وقت این نماز بیشتر از اوقات دیگر بوده و دنبال نیازمندی‌ها رفتن وسیع‏‌تر نسبت به ازمنه دیگر است.

جهت دیگر آنكه قلوب و دل‌ها در وقت نماز صبح از فكر و اندیشه خالى‏‌تر نسبت به اوقات دیگر است، زیرا در شب معاملات مردم كمتر و داد و ستد قلیل و ضعیف‏‌تر است، بنابراین انسان در وقت اقبالش به نماز بیش از اوقات دیگر است.(1)

در روایتی از حضرت امام محمدباقر(ع) در این باره نقل شده: موقعى كه پیغمبر عالیقدر اسلام را به معراج بردند، نمازهاى واجب كه 10 ركعت بودند، هر كدام دو ركعتى بودند، وقتى حضرت حسنین(ع) متولد شدند، پیامبر اسلام(ص) براى شكرگزارى خدا هفت ركعت دیگر به آن‌ها اضافه كرد و خدا هم اجازه داد.(2)

در حدیثی امام سجاد(ع) با اشاره به چگونگی و علت تغییر نماز فرموده‌اند: در مدینه و زمانى كه دعوت عمومى به اسلام آشكار شد و اسلام قوت یافت و خداوند عزوجل جهاد را بر مسلمانان واجب فرمود، رسول خدا(ص) هفت ركعت به نمازهاى شبانه‌روز افزود، به این ترتیب: دو ركعت به نماز ظهر و دو ركعت به نماز عصر و یك ركعت به نماز مغرب و دو ركعت به نماز عشاء و نماز صبح را به همان صورت كه در مكه واجب شده بود، باقى گذاشت و بر آن نیفزود.(3)

در پایان ذكر این مطلب ضروری است كه افزودن ركعت‌های دیگر بر نماز حتماً به دستور و اذن خداوند توسط پیامبر(ص) صورت گرفته است، زیرا پیامبر مأمور الهی است و از طرف خود چیزی نمی‌گوید: «وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى‏؛ إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْیٌ یُوحى‏»(4)؛ و هرگز از روى هواى نفس سخن نمى‏‌گوید!؛ آنچه مى‏‌گوید چیزى جز وحى كه بر او نازل شده نیست!

دیگر پرسش‌های نمازی خود را در بخش «بپرسید» سایت قنوت مطرح كنید.

 

*پی‌نوشت‌ها:

1-علل الشرائع، ج‏1، ص 261

2-الكافی، ج‏3، ص 487

3-من لا یحضره الفقیه، ج‏1، ص 455

4-نجم (53)، آیه 3 و 4



تاريخ : شنبه 19 خرداد 1397برچسب:, | 14:58 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

 

بسم الله الرحمن الرحیم

در يكي از جنگ‌ها كه پيامبر همراه لشكر بودند، در شبي كه پاسباني لشكر اسلام بر عهده‌ي عباد بن بُشر و عمّار ياسر بود، نصف اول شب نصيبِ،‌ عباد گرديد و نصف دوم نصيب عمار، پس عمار خوابيد و تنها بُشر بيدار بود و مشغول نماز گرديد در آن حال يكي از كفار به قصد شبيخون زدن به لشكر اسلام برآمد به خيال اينكه پاسباني نيست و همه خوابند از دور عباد را ديد ايستاده و تشخيص نمي‌داد كه انسانست يا حيوان يا درخت براي اينكه از طرف او نيز مطمئن شود تيري به سويش انداخت تير بر پيكر عباد نشست و او اَبداً اعتنايي نكرد، تير ديگري به او زد و او را سخت مجروح و خونين نمود باز حركت نكرد تير سوم زد پس نماز را كوتاه نمود و تمام كرد و عمار را بيدار نمود عمار ديد سه تير بر بدن عباد نشسته و او را غرق در خون كرده گفت: چرا در تير اول مرا بيدار نكردي عباد گفت: مشغول خواندن سوره‌ي كهف در نماز بودم و ميل نداشتم آن را ناتمام بگذارم و اگر نمي‌ترسيدم كه دشمن بر سرم برسد و صدمه‌اي به پيغمبر برساند و كوتاهي در اين نگهباني كه به من واگذار شده كرده باشم هرگز نماز را كوتاه نمي‌كردم اگر چه جانم را از دست مي‌دادم


سفينة البحار، ج2، ص14



تاريخ : سه شنبه 17 بهمن 1396برچسب:, | 23:39 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

 

نقش نماز در آرامش روانی خانواده
دكتر محسن ايماني- خانواده و نماز ،ص37

آیه شریفه‌ «الا بذكر اللّه تطمئن القلوب» حكایت از آن دارد كه با یاد خدا دل‏ها آرامش می‏گیرد. دل پایگاه نفس آدمی است و آنگاه كه دل آرام گیرد، نفس انسان نیز اطمینان می‏یابد. پس برای داشتن دلی آرام و قلبی مطمئن باید به ذكر باری تعالی پرداخت. ذكر اكبر خدا نیز نماز است و قرآن می‏فرماید: « و لذكر اللّه اكبر»
نتیجه آن كه چون گویندگان ذكر الهی كه دل هایی آرام و نفوسی مطمئن دارند، گرد هم آیند و خانواده‏ای را شكل بخشند، آن خانواده از آرامش برخوردار است و در خانه آرام، صفا و صمیمیت موج می‏زند و مالامال از نور خداست.
در خانه ما رونق اگر نیست صفا هست هر جا كه صفا هست در آن نور خدا هست
نماز خواندن و انجام عبادت، برای نمازگزار آرامش روانی پدید می‏آورد و دل مؤمن را امنیت می‏بخشد، آن هایی كه توفیق بیشتری در برگزاری نماز داشته‏اند، به آرامش بیشتری نیز دست یافته‏اند. یعنی آن‏ها كه علاوه بر انجام فرایض مبادرت به خواندن نوافل نیز نموده‏اند، در بررسی‏های موردی آرامش بیشتری را گزارش كرده‏اند و همین باعث شده تا دیگران را نیز به انجام نوافل توصیه كنند. سخن چنین كسانی این است كه:
برخیز كه عاشقان به شب راز كنند گرد در و بام دوست پرواز كنند
هر در كه بود فراز بر خود بندند الا در دوست را كه شب باز كنند
آنان حلاوت عبادت خالص در شب و رازگویی با خداوند عالمیان را دریافته‏اند، چرا كه شب فرصتی مناسب‏تر برای عبادت بی ریاست. قرآن می‏فرماید: «انّ ناشئه اللّیل هی اشدّ وطأً و اقوم قیلا» پس فقط صاحبان خلوص و عاشقان عبادت خدا، شیرینی راز و نیاز با او را درمی‌یابند و می‏توان گفت:
شرح این واقعه را مرغ سحر داند و بس تو چه دانی كه شب سوختگان چون گذرد
پس برگزاری نماز به طور مداوم و محافظت بر آن، رمز دست یافتن به آرامش روانی است. اینك به اختصار برخی از نقش هایی كه نماز در آرامش روانی دارد، مرور می‏كنیم:
1ـ عدم احساس گناه و یا كاهش آن
آدمی آنگاه كه به سجاده می‏نشیند تا با خدا راز گوید، باید هوشیار باشد. چرا كه قرآن می‏فرماید «لا تقربوا الصّلاه و انتم سكاری» آنگاه كه مست هستید، نزدیك نماز نشوید. پس لازمه مقبولیت و پذیرش نماز، دور بودن از ناهشیاری و مستی است.
نماز آدمی را از فحشا و منكرات باز می‏دارد. «انّ الصّلاه تنهی عن الفحشاء و المنكر» شرب خمر، مستی، غفلت و دیگر گناهان و آلودگی‏ها در پرتو نماز محو و نابود می‏شوند. با حذف گناهان فضای روح و روان انسان پاك و مصفّا می‏شود و در نتیجه آرامش و اعتماد به نفس به دست می‏آید. نماز شستشوگر روان از گناه است و قلبی كه در آن تاریكی گناه نباشد از آرامش و اطمینان و صفا لبریز می‏شود. چنان كه پیامبر فرموده انسانی كه نمازهای پنجگانه را به جای می‏آورد، مانند آن است كه در رودی پنج بار شنا كرده و از آلودگی‏ها به در آمده است. پس نماز مانع ابتلا به آلودگی و گناهان است و نیز به سبكی بار گناه آدمی می‏انجامد. زیرا قرآن می‏فرماید: «انّ الحسنات یذهبن السّیئات» به درستی نیكی‏ها، بدی‏ها و گناهان را می‏زدایند و از بین می‏برند و نماز یكی از برترین حسنات است.
پس اگر احساس گناه را عامل ایجاد اضطراب و ناامنی بدانیم و گناه نكردن و یا انجام عملی را كه گناه و احساس گناه را تخفیف بدهد وسیله ایجاد مانع انجام گناه می‏گردد و اگر فردی گناهی را مرتكب شده انجام نماز كه یكی از حسنات ممتاز است ـ گناه او را تخفیف می‏دهد و آدمی در اثر عدم انجام گناه و یا داشتن احساس تخفیف گناه آرامش پیدا می‏كند، می‏توان نتیجه گرفت كه به این دلیل نماز عامل مهمی در جهت دست یافتن به آرامش روانی است و چون این امر در خانه رخ دهد، و یكایك اعضای خانواده نمازگزار باشند، همگی با هم آرامش روانی را در خانه به ارمغان می‏آورند و در پناه آن با موفقیت زندگی می‏كنند. زیرا احساس گناه در همه آنان كاهش می‏یابد.
امروزه كه مسأله بزهكاری و بویژه بزهكاری‏های نوجوانان در سراسر جهان، ذهن اندیشه وران را به خود معطوف نموده است، اگر بتوانیم فرهنگ خواندن نماز را گسترش دهیم می‏توانیم مانع بروز بزهكاری‏ها شده و یا آن‏ها را به میزان قابل توجهی كاهش دهیم. تجارب نگارنده در كانون اصلاح و تربیت تهران نیز حاكی از آن است كه در میان بزهكارانی كه در كانون حضور می‏یافتند، نوجوانان نمازگزار كمتر بودند. پس با توجه دادن نوجوانان و دیگر اعضای خانواده به نماز، تحقق بخشیدن به خانواده‏ای بسامان را زمینه سازی نماییم. چرا كه با عدم ارتكاب جرم توسط اعضای خانواده، آرامش بر آن حكمفرما می‏شود. و دیگر كسی نگران ارتكاب جرم توسط دیگری نیست و از عاقبت بد دیگری نمی‏هراسد. زیرا كه نماز آنان را از فرجام بد مصون داشته است.
2ـ وحدت شخصیت و انسجام خانوادگی
خواندن نماز موجب دست یافتن به وحدت شخصیت می‏شود. شخصیت برخوردار از توحید به گونه‏ای است كه جنبه‏های گوناگون آن با یكدیگر در تضاد نیستند. یعنی فرد آنچه كه در اعتقاد بدان باور دارد، در عمل نیز بر اساس باورهای خویش عمل می‏كند و چون اینگونه رفتار می‏كند، خود نیز در خویشتن تضاد نمی‏یابد و در نهایت به یكپارچگی (خویشتن) دست می‏یابد به نحوی كه جنبه‏ای از شخصیت فرد، جنبه دیگر شخصیت او را تأیید می‏كند و انسان به هنگام برخورد با او احساس می‏كند كه با فردی هماهنگ و بسامان مواجه شده است. حال باید پرسید نماز چگونه موجبات تحقق وحدت را در شخصیت آدمی فراهم می‏آورد؟
انسان مؤمن به هنگام نماز سخن از خدای واحد و یگانه به میان می‏آورد، او را اللّه خطاب می‏كند و رب عالمیان می‏نامد. (آیه قل هو اللّه احد به نحو بارزی حكایت از وحدت باری دارد.) و همین باور داشتن به خدای یگانه، پیام آور وحدتی درونی برای آدمی است. آنچه كه باعث تشتت و تفرقه می‏شود، ایمان داشتن به ربّ‏های گوناگون است. قرآن می‏فرماید:
ارباب متفرقّون خیر ام اللّه الواحد القهّار آیا داشتن رب‏های متفرق خوب است یا ایمان داشتن به خداوند واحدی كه قهار است؟ قرآن وجود خدایی جز خدای یگانه را نفی می‏كند و می‏فرماید: «لو كان فیهما الهه الاّ اللّه لفسدتاً» و بر فرض محال اگر چنین می‏شد فساد درون آدمی را نیز به علت تعدد الهه در بر می‏گرفت و آنان كه اكنون، به وجود ارباب متفرق قائلند، از وحدت درونی بی بهره و در شخصیت خود دارای تضاد هستند.
اعضای خانواده نیز اگر همه با یكدیگر به اقامه نماز بپردازند و همه به وحدت درونی دست یابند، در بیرون نیز با یكدیگر همگونی و هماهنگی خواهند داشت و این موجبات آرامش روانی را برای آنان در پی خواهد داشت. زیرا نه با یكدیگر تضادی دارند و نه والدین با فرزندان خویش اختلافی جدی خواهند داشت.
سؤال این است كه چه كسانی بیشتر فرزندان را در موقعیت مضاعف قرار می‏دهند. آن‏ها كه در درون خویش تضادی دارند و یا آن‏ها كه با دیگری دارای تضاد هستند. نماز، تضادهای درونی فرد را كاهش می‏دهد. زیرا كه به شخصیت فرد وحدت و یكپارچگی می‏بخشد و دیگر آن كه افراد وحدت یافته در سایه نماز را با یكدیگر منسجم و متحد می‏سازد. لذا بین آن‏ها تفرقه و تضادی جدی و عمیق وجود ندارد و تعارض مهم هم در خانواده دیده نمی‏شود. در اثر نبود تعارض و یا از بین رفتن آن، كمتر شاهد بروز اضطراب در محیط خانه خواهیم بود. بدین ترتیب امنیت بیرونی در محیط خانواده حاصل امنیت درونی اعضای آن است كه در پرتو انوار الهی ظهور و بروز پیدا می‏كند. پس نماز می‏تواند وحدت و امنیت درونی و بیرونی را فراهم آورد و محیط خانواده را متحد و یكپارچه سازد تا همگی به راحتی بتوانند به ریسمان الهی چنگ زنند و متفرق نگردند «و اعتصموا بحبل اللّه جمیعاً و لا تفرقوا». بدین ترتیب ملاحظه می‏شود افرادی كه به وحدت درونی دست یافته‏اند در وحدت بخشیدن به محیط بیرونی (كه یكی از مصداق‏های آن خانواده است) توفیق بیشتری دارند و وحدت در خانواده یكی از رموز آرامش آن است.
3ـ افزایش اعتماد به نفس
نماز خواندن موجبات افزایش اعتماد به نفس را فراهم می‏آورد. زیرا وقتی آدمی با خدا سخن می‏گوید، از او استعانت می‏جوید. «ایّاك نعبد و ایّاك نستعین» توان بیشتری را در خود احساس می‏كند كه ناشی از اتكای به خدای تعالی است و داشتن چنین نقطه اتكایی باعث افزایش اعتماد به نفس در فرد می‏گردد. او در این حال خود را بسان قطره‏ای می‏داند كه با دریا پیوند خورده است.
قطره دریاست اگر با دریاست ور نه او قطره و دریا دریاست
بدین ترتیب درمی‏یابیم كه آدمی از خویشتن مفهوم بهتری خواهد داشت و تصور وی از خود در مرتبه بالاتری قرار می‏گیرد و مفهوم خود در نزد او تعالی می‏یابد و این همه موجب افزایش اعتماد به نفس در فرد می‏گردد. از سویی خواندن نماز باعث افزایش موفقیت‏های او در زندگی می‏شود. زیرا نماز، نقش مددرسانی دارد چنان كه قرآن می‏فرماید: استعینوا بالصّبر و الصّلاه از نماز و روزه كمك بجویید. انسان برخوردار از امدادهای ناشی از اقامه نماز، فردی موفق‏تر است و موفقیت‏های روز افزون، اعتماد به نفس و افزایش آن را در پی دارد و نماز گزاران پیوسته امیدوار به امدادهای الهی هستند.

http://www.andisheqom.com



تاريخ : سه شنبه 17 بهمن 1396برچسب:, | 23:38 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

 امام رضا(ع) در خصوص تعداد ركعات نماز و روند تغییر آن حدیث جالبی دارند.

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، نماز بهترین اعمال دینی است كه اگر قبول درگاه خداوند عالم شود، عبادت‌های دیگر هم قبول می‌شود و اگر پذیرفته نشود اعمال دیگر هم قبول نمی‌شود، همان ‌طور كه اگر انسان شبانه‌روزی پنج نوبت در نهر آبی شست‌وشو كند، آلودگی در بدنش نمی‌ماند، نمازهای پنج‌گانه هم انسان را از گناهان پاك می‌كند و سزاوار است كه انسان نماز را در اوّل وقت بخواند و كسی كه نماز را پست و سبك شمارد مانند كسی است كه نماز نمی‌خواند، یكی دیگر از پرسش‌هایی كه درباره نماز مطرح می‌شود این است كه چرا به تعداد ركعات نماز افزوده شده است یا شنیده‌ایم كه نمازها به صورت 2 ركعتی نازل شده است، ولی به دلیل ولادت امام حسن و حسین(ع) هفت ركعت پیامبر(ص) به نمازها اضافه كرده است، آیا این درست است؟ اگر در این خصوص روایتی هست بیان كرده و بگویید نماز در صدر اسلام چگونه بوده است؟

سیدحسن موسوی كارشناسی مركز تخصصی نماز در جواب این پرسش می‌گوید:

امام رضا(ع) در خصوص تعداد ركعات نماز و روند تغییر آن فرموده‌اند: اصل نماز یك ركعت است، چون اصل عدد یك مى‏‌باشد، بنابراین هر گاه نماز را از یك ركعت كمتر بیاورند، عمل آورده شده نماز نیست، بارى حق عزوجل مى‏‌دانست آن یك ركعت - كه كمتر از آن اصلاً نماز نیست- را بندگان كاملاً و تماماً نیاورده، بلكه ناقص اداء مى‏‌كنند، پس یك ركعت دیگر را با آن مقرون ساخت تا با ركعت دوم نقص ركعت اول جبران شود و بدین ترتیب اصل نماز دو ركعت جعل كرد.

سپس رسول خدا(ص) مى‏‌دانستند بندگان این دو ركعت را با تمام آنچه مورد امر است و كاملاً و تماماً نخواهند آورد، از این رو به هر كدام از نماز ظهر و عصر و عشاء دو ركعت ضمیمه شد تا بدین وسیله نقص دو ركعت اول و دوم جبران شود و نیز حضرت مى‏‌دانستند كه در وقت نماز مغرب غالباً مردم از خواندن نماز منصرف و به كارهایى از قبیل افطار و تناول غذا و وضو و آماده كردن مقدمات استراحت در شب هستند، لذا یك ركعت بیشتر به آن اضافه نكردند تا بدین وسیله نماز مغرب بر آن‌ها سبك و خفیف باشد و نیز وجه دیگر براى اضافه شدن یك ركعت به نماز مغرب آن است كه بدین وسیله ركعات نماز در روز و شب عدد فرد مى‏‌شود و اما نماز صبح به حال خود واگذارده شده و چیزى به آن اضافه نشده، زیرا اشتغال در وقت این نماز بیشتر از اوقات دیگر بوده و دنبال نیازمندی‌ها رفتن وسیع‏‌تر نسبت به ازمنه دیگر است.

جهت دیگر آنكه قلوب و دل‌ها در وقت نماز صبح از فكر و اندیشه خالى‏‌تر نسبت به اوقات دیگر است، زیرا در شب معاملات مردم كمتر و داد و ستد قلیل و ضعیف‏‌تر است، بنابراین انسان در وقت اقبالش به نماز بیش از اوقات دیگر است.(1)

در روایتی از حضرت امام محمدباقر(ع) در این باره نقل شده: موقعى كه پیغمبر عالیقدر اسلام را به معراج بردند، نمازهاى واجب كه 10 ركعت بودند، هر كدام دو ركعتى بودند، وقتى حضرت حسنین(ع) متولد شدند، پیامبر اسلام(ص) براى شكرگزارى خدا هفت ركعت دیگر به آن‌ها اضافه كرد و خدا هم اجازه داد.(2)

در حدیثی امام سجاد(ع) با اشاره به چگونگی و علت تغییر نماز فرموده‌اند: در مدینه و زمانى كه دعوت عمومى به اسلام آشكار شد و اسلام قوت یافت و خداوند عزوجل جهاد را بر مسلمانان واجب فرمود، رسول خدا(ص) هفت ركعت به نمازهاى شبانه‌روز افزود، به این ترتیب: دو ركعت به نماز ظهر و دو ركعت به نماز عصر و یك ركعت به نماز مغرب و دو ركعت به نماز عشاء و نماز صبح را به همان صورت كه در مكه واجب شده بود، باقى گذاشت و بر آن نیفزود.(3)

در پایان ذكر این مطلب ضروری است كه افزودن ركعت‌های دیگر بر نماز حتماً به دستور و اذن خداوند توسط پیامبر(ص) صورت گرفته است، زیرا پیامبر مأمور الهی است و از طرف خود چیزی نمی‌گوید: «وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى‏؛ إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْیٌ یُوحى‏»(4)؛ و هرگز از روى هواى نفس سخن نمى‏‌گوید!؛ آنچه مى‏‌گوید چیزى جز وحى كه بر او نازل شده نیست!

دیگر پرسش‌های نمازی خود را در بخش «بپرسید» سایت قنوت مطرح كنید.

 

*پی‌نوشت‌ها:

1-علل الشرائع، ج‏1، ص 261

2-الكافی، ج‏3، ص 487

3-من لا یحضره الفقیه، ج‏1، ص 455

4-نجم (53)، آیه 3 و 4



تاريخ : سه شنبه 17 بهمن 1396برچسب:, | 23:32 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

 

انیمیشن های آموزشی ششم ابتدایی

 
 



تاريخ : شنبه 23 دی 1396برچسب:, | 1:6 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

 



 
 
آزمون ورودی ریاضی
 

 
طراح سوال:بکوبک
 
 
 
 
آزمونهای ورودی کلاس ششم  
 


 
 
آزمون ورودی مطالعات اجتماعی
 

 
طراح سوال :بکوبک
 
 
 
آزمونهای ورودی کلاس ششم  
 


 
 
آزمون ورودی علوم تجربی
 

 
 
طراح سوال: بکوبک
 
 
 
آزمونهای ورودی کلاس ششم  
 


 
 
آزمون ورودی هدیه های آسمان
 
 
طراح سوال : بکوبک
 

 



تاريخ : دو شنبه 17 مهر 1396برچسب:, | 20:34 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

آزمون ماهانه ششم( مهرماه95  )
           
      



تاريخ : پنج شنبه 6 آبان 1395برچسب:, | 20:27 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

 

 

آزمون 1

 

 

آزمون2

 

 

آزمون 3

 

 

آزمون 4

 

 

آزمون 5

 

 

آزمون 6

 

 

آزمون 7

 

 

آزمون 8

 



تاريخ : چهار شنبه 5 آبان 1395برچسب:, | 21:6 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

 آزمون هدیه و قرآن کلاس ششم مهر 95



تاريخ : دو شنبه 3 آبان 1395برچسب:, | 16:30 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

1- عصر عاشورا چه کسی از اما تقاضای حضور در میدان نبرد را کرد؟ قاسم برادر زاده امام حسین (ع)

2- قاسم در چه سنی به شهادت رسید؟ در چهارده سالگی

3- قاسم چرا می خواست به میدان جنگ برود؟ قاسم می خواست به میدان جنگ برود تا در راه دین خدا کشته شود.

4- بعد پیامبر معاویه با چه کسی جنگید و چه کسی را به شهادت رساند؟ بعد از پيامبر، معاويه به جنگ با امام علی (عليه السّلام)که جانشين پيامبر بود، برخاست. بعد از امام علی(عليه السّلام)، فرزندش امام حسن (عليه السّلام) نيز با نقشه معاويه به شهادت رسيد.

5- کدام امام با نقشه معاویه به شهادت رسید؟ امام حسین (ع)

6- معاویه در چه سالی از دنیا رفت و چه کسی را جانشین خود قرار داد؟ در سال 60 هجری قمری از دنیا رفت و پسرش یزید را جانشین خود قرار داد.

7- امام حسین درباره به حکومت رسیدن یزید چه فرمودند؟ وای بر اسلام که به حاکمی چون یزید گرفتار شده است.

8- هدف قیام امام حسین (ع) چه بود ؟ اصلاح امت جدش و امر به معروف و نهی از منکر

9- تاریخ و مکان شهادت امام حسین (ع) و تعداد یاران ایشان را بنویسید. شهادت ایشان به تاریخ دهم محرّم سال 61 هجری با 72 تن از یارانش در صحرای کربلا

10- از نام های صحراهای کربلا، چند مورد را بنویسید. نینوا، طف، عموراء، حیر و حایر، غفر و ....

11- نتیجه قیام امام حسین (ع) چه شد؟ بیداری امت اسلامی و قیام هایی با الگو گرفتن از قیام امام حسین (ع)

12- پیام رسان کربلا که بود؟ حضرت زینب (س)

13- درباره ی کودکان و نوجوانانی که در حماسه ی کربلا حضور داشتند ، بنویسید. 1- قاسم پسر امام حسن (ع) که مشهور این است که 14 ساله بود. 2- عبدالله پسر امام حسین (ع) طفل شیرخوار، که ظاهراً همان علی اصغر می باشد. 3- عبدالهه پسر امام حسن (ع)، کودک نابالغ امام حسن مجتبی (ع) که کنار امام حسین (ع) به شهادت رسید. 4- دو پسر کوچک مسلم بن عقیل 5- طفلان زینب و ... .

14- جمله ی معروف امام حسین (ع) درباره ی بیعت با یزید چیست؟ هرگز کسی مثل من با کسی مثل یزید بیعت نمی کند.

15- خصوصیات یزید را بنویسید. (چهار مورد) اهل کارهای زشت بود، احکام اسلامی را رعایت نمی کرد، نماز را سبک می شمرد، آشکارا اسلام و پیامبر را مسخره می کرد، فساد او در مردم اثر کرده است.



تاريخ : شنبه 3 آبان 1395برچسب:, | 1:12 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

9 شاهد که در روز قیامت علیه ما شهادت می‌دهند

یکی از مسائل مهم قیامت وجود گواهان مختلف است، گرچه خدا نیازی به شاهد ندارد ولی انسان طوری است که هر چه حضور شاهدها را بیشتر احساس کند، برای تربیت و تقوای خود عامل مهمتری می‌یابد. برای نمونه توجه شما را به ماجرایی خواندنی جلب می‌کنم؛ روزی جناب عقیل خدمت حضرت علی(ع) رسید و تقاضای سهم بیشتری از آن امام عادل(ع) نمود، حضرت(ع) فرمود روز جمعه بیا ، عقیل هم آمد، حضرت دست او را گرفت و به نماز جمعه برد و آن جمعیت انبوه را به عقیل نشان داد و سپس فرمود: سهم بیشتر از بیت‌المال دادن، یعنی دزدیدن حق این همه مردم، عقیل که نگاهی به آن جمعیت کرد از درخواست خود پشیمان شد و رفت.

 
آری حضور مردم و گواهان و شاهدان هرچه بیشتر باشد شرمندگی زیادتر است، بعد از این مقدمه  وارد اصل بحث می‌شویم که گواهان در قیامت متعددند و قرآن می‌فرماید: « یَوم یَقوم الاشهاد» (آیه 51 سوره مؤمن) روزی که شاهدان به پا می خیزند. اما این شاهدان چه کسانی هستند؟ با مراجعه به قران کریم و استفاده از آیات، مطلب را مورد بررسی قرار می‌دهیم.
 
اولین شاهد خداست
 
در قرآن می‌خوانیم: «اِنَّ اللَّهَ عَلى کُلِّ شَىْ ءٍ شَهیدٌ» (آیه 17 سوره حج) همانا خداوند بر همه چیز گواه است و همچنین در آیه‌ای دیگر می‌خوانیم: «إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا» (آیه 1 سوره نساء) همانا خداوند مراقب شماست، و نیز «كَانَ اللّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مُّحِيطًا» (آیه 126 سوره نساء) و خداوند بر همه چیز احاطه دارد، پس با این استناد اولین گواه و شاهد در دنیا و آخرت ذات مقدس الهی است.
 
دومین شاهد پیامبران‌اند
 
یکی دیگر از شاهدان در قیامت پیامبران بزرگوار(ع) هستند که قرآن می‌فرماید: «وَجِئْنَا بِكَ عَلَى هَؤُلاء شَهِيدًا» (آیه 41 سوره نساء) ما تو را، قیامت در حالی که گواه مردم هستی حاضر می‌کنیم، در جای دیگر می‌خوانیم: «وَيَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا عَلَيْهِم مِّنْ أَنفُسِهِمْ وَجِئْنَا بِكَ شَهِيدًا عَلَى هَؤُلاء» (آیه 89 سوره نحل) روزی که از میان هر قوم و امتی شاهدی از خودشان بر می‌انگیزیم بنابراین شاهد هر امتی در قیامت پیامبر همان امت خواهد بود و شاهد تمام انبیاء شخص رسول اکرم(ص) است.
 
سومین گواه امامان معصوم(ع) هستند
 
در قران کریم می‌خوانیم: «وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَكُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا»(آیه 143 سوره بقره) و بدین گونه ما شما را یک امت معتدل و میانه قرار دادیم تا شاهد بر مردم باشید و رسول خدا(ص) هم بر شما شاهد باشد.
 
برای متوجه شدن این آیه باید مراجعه کنیم به تفسیر آن، که در تفسیر صافی در رابطه با این آیه حدیثی را از کتاب کافی نقل کرده که امام محمد باقر(ع) فرمودند: که آن امت وسط (که شاهدانند) تنها ما هستیم، و نیز در همان تفسیر چنین می‌خوانیم که امام صادق(ع) فرمودند: در هر دوره و قرنی امامی هست که گواه و شاهد بر مردم هستند. لذا سومین شاهد در روز قیامت امامان معصوم(ع) هستند.
 
چهارمین شاهد فرشتگان هستند
 
در قران می خوانیم: «وَجَاءتْ كُلُّ نَفْسٍ مَّعَهَا سَائِقٌ وَشَهِيدٌ» (آیه 21 سوره ق) روز قیامت هر انسانی در پیشگاه عدل الهی حاضر می‌شود در حالی که در کنار او هم فرشته‌ای است که او را به محشر سوق می‌دهد و هم فرشته‌ای است که شاهد کارهای انجام شده اوست.
چهارمین شاهد در روز قیامت فرشتگان هستند، فرشتگانی که در قیامت گواه بر اعمال انسانند ممکن است همان گروه از مامورانی باشند که اعمال ما را در دنیا ضبط می‌نمایند و ممکن است سایر فرشتگان باشند.
 
پنجمین شاهد زمین است

یکی دیگر از شاهدان زمین است که در قرآن کریم می‌خوانیم: «يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا» (آیه 4 سوره زلزال) زمین در قیامت خبرهایش را بازگو می‌کند.
شهادت زمین در آن روز یا به وسیله ی وضع و نظامی که پیدا کرده است، همانگونه که ما به یکدیگر می گوئیم چشم تو شهادت می‌دهد که دیشب خواب نکرده‌ای و رنگ تو گواه آن است که ترسیده‌ای و یا عصبانی یا شاد شده‌ای، زمین آن روز هم دچار زلزله‌ای بسیار بزرگ می‌شود و بعد از کنده شدن کوه‌ها و به حرکت در آمدن آن‌ها و بهم خوردن و قطعه قطعه و سپس شن شدن آن‌ها با ما حرف ها دارد، وضع و نظام آن روز به ما مطالبی را می‌فهماند، همانگونه که دایره‌های تنه درخت پس از بریده شدن به ما تاریخ آن را می‌فهماند و همانگونه که نوشته ها به ما مقدار اطلاعات نویسنده را می‌گوید، زمین هم همانطور است و طبق این معنا مراد از شهادت دادن زمین، گواهی اوضاع آن است نه گفتگو و کلام.
 
در حدیثی می‌خوانیم که رسول خدا(ص) در هر منطقه‌ای دو رکعت نماز به جا می‌آورد و می‌فرمود این مکان بر نماز ما شهادت می‌دهد.
 
ششمین گواه وجدان است
 
یکی از شاهدان در آن روز، وجدان زنده و عقل و چشم بیدار شده انسان است که در قرآن آیات بسیاری آمده است که بارها انسان با کمال صراحت به گناه و انحراف خود اقرار می‌کند، اقراری از عمق جان و از تمام وجود، اقراری که شاید از اقرار هر شاهدی پر سوز و گدازتر است، جالب این که در آن روز خداوند هم همان وجدان را قاضی قرار می‌دهد و به انسان خطاب کرده و می‌فرماید: «اقْرَأْ كَتَابَكَ كَفَى بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا» (آیه 14 سوره اسراء) نامه عمل خود را بخوان! امروز روح و روان تو برای این که علیه تو گواهی دهند کافی است، همچنین در مناجات می‌خوانیم که می‌فرمایند: خدایا! هرگاه حساب مرا به خود من واگذار کنی جزای خویش را جز قهر و غضب و آتش دوزخ تو چیز دیگری نمیدانم.
 
هفتمین شاهدان اعضای بدن هستند
 
یکی از شاهدها در قیامت اعضای بدن (دست و پا و پوست و زبان) هستند که قرآن می‌فرماید: «يَوْمَ تَشْهَدُ عَلَيْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَأَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» (آیه 24 سوره نور) روزی که زبان ها و دست و پاهای مردم بر ضررشان گواهی می‌دهند و گاهی بر دهانشان مهر خورده و تنها ددست و پاها سخن می‌گویند.
 
جالب آنکه انسان که این گواهی را از چشم و گوش و پوست خود می‌بیند با کمال ناراحتی و شرمندگی به پوست خود می‌گوید چرا در این روز از آن گناهان رسوا و شرم آوری که توسط تو مرتکب شده‌ام پرده برداشته و گواهی می‌دهی؟!
 
پوست جواب می‌دهد، خداوندی که همه چیز را به نطق و گفتگو در می‌آورد ما را نیز به گواهی و سخن گفتن وادار نمود.
 
هشتمین شاهد زمان است
 
یکی دیگر از شاهدان زمان (وقت) است که امام علی(ع) فرمود: «ما من یوم یمر علی ابن ادم الا قال له ذلک الیوم انا یوم جدید و انا علیک لشهید ...اشهد لک به یوم القیمه»
هیچ روزی بر انسان نمی‌گذرد مگر آن روز به انسان هشدار می‌دهد که من امروز برای تو روز نو هستم و گواه کارهایی خواهم بود که در من انجام می‌دهی و در روز قیامت به انها شهادت خواهم داد، بنابراین سعی کن در این روز استفاده کامل خودت را در راه سعادت ابدی انجام دهی.
 
نهمین گواه خود عمل است
 
و اخرین شاهد در قیامت خود اعمال و کرده‌های انسان است که به صورت جسم در برابر انسان نمودار می‌شوند که در قرآن کریم می‌خوانیم: 
«فَالْيَوْمَ لَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئًا وَلَا تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ» (آیه 54 سوره یاسین) امروز بر كسى هيچ ستم نمى‌‏رود جز در برابر آنچه كرده‌‏ايد پاداشى نخواهيد يافت، و نیز «وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا» (آیه 49 سوره کهف) روز قیامت انسان رفتار و کردار دنیای خود را در برابر خود حاضر می یابد.


تاريخ : سه شنبه 24 فروردين 1395برچسب:, | 7:7 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |
پیامبر(ص) درباره علامت‌هاى ظهور امام مهدى(عج) مى‌فرماید: او پرچمى دارد که چون وقت ظهورش فرا رسد، خود به خود باز مى‌شود و خداى تعالى آن را به سخن مى‌آورد و عرض مى‌کند: اى ولى خدا؛ دشمنان خدا را نابود کن.

 

از سوى پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) علامت‌ها و نشانه‌هایى براى ظهور امام زمان(عج) ذکر شده است که مردم با دیدن آن علائم و نشانه‌ها، از ظهور حضرت(عج) با خبر مى‌شوند، رسول رضوی در کتاب «امام مهدی(عج)» به بیان این علائم می‌پردازد:

این علائم از یک حیث دو گونه اند:
1- علائم خاص

این علامت‌ها خاص و مختص وجود پر برکت حضرت صاحب الامر(عج)است و حضرت بدان وسیله مى‌داند که خداوند او را اذن و اجازه ظهور داده است.
در روایتى طولانى، ابى بن کعب از پیامبر اکرم(ص) درباره علامت‌هاى ظهور امام مهدى(عج) سؤال مى‌کند، آن حضرت مى‌فرماید: او -امام مهدى(عج)- پرچمى دارد که چون وقت ظهورش فرا رسد، خود به خود باز مى‌شود و خداى تعالى آن را به سخن مى‌آورد و عرض مى کند: «یا ولى الله فاقتل اعدالله»؛ اى ولى خدا! دشمنان خدا را بکش!» و این دو علامت است: اولى باز شدن پرچم، دومى صدایى است که از پرچم بر مى‌آید.
و نیز او شمشیرى دارد که در غلاف است و چون هنگام ظهور حضرتش فرا رسد از غلاف بیرون مى‌آید و خداوند آن را به سخن مى‌آورد و صدا مى‌زند: «اخرج یا ولىّ الله! فلایحل لک أنْ تقعَد فی أعداء الله»؛ اى ولىّ خدا! قیام کن که دیگر جاى درنگ نیست و نشستن براى تو روا نیست که از دشمنان خدا دست بردارى، پس حضرت خروج مى‌کند و قیام مى‌کند و دشمنان خدا را هر کجا که بیابد به قتل مى‌رساند... .
2- علائم عامه

علائم عامه علامت‌هایى هستند که جنبه عمومى دارد و براى مردم ظاهر خواهد شد و هر کس از عوام و خواص، در طول زندگى خود، برخى از آن‌ها را خواهد دید، این علامت‌ها بسیار است، در اینجا به برخى از مهم‌ترین آن‌ها اشاره مى‌شود:
1- خروج سفیانى.
2- گرفتن خورشید در نیمه ماه مبارک رمضان.
3- گرفتن قرص ماه در آخر ماه مبارک بر خلاف عادت.
4- فرو رفتن زمین «بیداء» که سرزمینى میان مکه و مدینه است.
5- فرو رفتن زمین یا جمعیتى در مشرق.
6- توقف خورشید از آغاز ظهر تا وسط وقت عصر.
7- طلوع خورشید از مغرب.
8- کشته شدن نفس زکیه که سیّدى هاشمى در پشت کوفه است ـ یعنى: نجف ـ با هفتاد نفر از صالحان.
9- خراب شدن دیوار مسجد کوفه.
10- نمایان شدن پرچم‌هاى سیاه از طرف خراسان.
11- خروج یمانى از طرف یمن.
12- فرود آمدن ترک‌ها در جزیره(شمال عراق کنونى).
13- ورود رومیان در رمله.
14- پیدا شدن سرخى شدید در آسمان که در اطراف آن پراکنده شود.
15- پیدایش آتش در طول مشرق که تا سه روز یا هفت روز در هوا بماند.
16- عربان استقلال پیدا کنند و کشورگشایى کنند و از زیر بار و نفوذ دیگران بیرون روند.
17- اهل مصر، فرمانرواى خود را بکشند.
18- شام خراب شود و سه پرچم در آن جا پدیدار شود.
19- رودخانه فرات طغیان کند یا شکافته شود، به حدّى که آب در کوچه هاى کوفه داخل شود.
20- پلى در بغداد در کنار محله (کرخ) ساخته شود.
21- ترسى عمومى و مرگى سریع و همگانى، همه اهل عراق و مردم بغداد را فرا گیرد که قرار و آرام یا راه فرار نداشته باشند.
22- صدایى از آسمان بلند شود که همه مردم روى زمین آن را به زبان خود بشنوند.
علامت‌ها و نشانه‌هاى دیگرى نیز هست که در کتاب‌هاى مبسوط، مانند بحارالأنوار، (جلد پنجاه و دوم) ذکر شده است و ما در این قسمت به برخى از این احادیث که شامل چندین علامت است، اشاره مى‌کنیم.
1- امام صادق(ع) فرمود: «پنج اتّفاق قبل از ظهور قائم(عج) اتفاق مى‌افتد: قیام یمانى، خروج سفیانى، منادى که از آسمان ندا مى‌کند، فرو رفتن زمین در بیدا، کشته شدن نَفْسِ زکیه».
2- از امام باقر(ع) نقل شده است: «... در آخرالزمان نشانه‌هایى هست، از آن جمله است: دابّه الأرض، دجال، نزول حضرت عیسى، طلوع خورشید از مغرب».
3- در حدیثى طولانى صعصعة بن صوحان از امیرالمؤمنین على(ع) در مورد خروج دجّال که از علائم ظهور امام مهدى(عج) است، مى‌پرسد. آن حضرت مى‌فرماید: «... علامت خروج دجال، این است که نماز را سبک شمارند و امانت را ضایع کنند و دروغ را حلال بدانند و ربا بخورند و رشوه بگیرند و ساختمان‌ها را بلند سازند و دین را به دنیا بفروشند و سفیهان را به کار گیرند و با زنان مشورت کنند و قطع رحم کنند و از هواهاى نفسانى تبعیت کنند و خون‌ریزى را سبک شمارند و حلم، ضعف شمرده شود و ظلم فخر باشد و حاکمان، فاجر و وزیران، ظالم باشند و عارفان ضعیف و قاریان، فاسق باشند و شهادت دروغ آشکار شود و فسق و فجور و بهتان و گناه و طغیان علنى شود و قرآن‌ها تزئین شود و مساجد آراسته شود و مناره مرتفع شود.... زنان با شوهران خود به خاطر حرص دنیوى در تجارت شریک شوند و...».
بنابراین، علامت‌ها و نشانه‌هاى فراوانى براى ظهور امام زمان(عج) وجود دارد که مردم با دیدن آن‌ها به ظهور امام زمان(عج) پى خواهند برد، لکن باید توجه داشت که برخى از این علائم، نشانه نزدیکى ظهور است و برخى دیگر، نشانه وقوع ظهور، به عنوان مثال علامت‌هایى که حضرت على(ع) در این حدیث بیان داشتند، نشانه‌هاى نزدیک شدن ظهور است، امّا خروج سفیانى، متّصل به ظهور امام زمان(عج) است و او با آن حضرت جنگ خواهد کرد.

امام صادق(ع) مى‌فرماید: «... زمانى که سفیانى مالک مناطق پنج‌گانه شام(دمشق، حمص، فلسطین، اردن، قنسرین) شد، در آن زمان، متوقع فرج باشید...».



تاريخ : شنبه 14 آذر 1394برچسب:, | 7:4 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |
امام صادق(ع) می‌فرمایند: پس آنگاه به اسم او از آسمان ندا شود و او در پشت مقام باشد، اصحاب به ایشان عرض می‌کنند: اکنون دیگر به اسم شما ندا شد، منتظر چه هستید؟ آنگاه دست او را بگیرند و برای بیعت عمومی بیاورند.

 

 

 

 

 

 

ظهور حضرت مهدی(عج) ظهور حکومت عدل الهی، ظهور رحمت، رأفت، امنیت، آسایش، صمیمیت و ... است و حکومت الهی جز اجرای فرامین او و هدایت به صراط مستقیم چیزی دیگر نیست، امام زمان(عج) هنگام ظهور و آغاز علنی قیام، در شهر مکه ابتدا به معرفی خویش می‌پردازد، امام سجاد(ع) در این رابطه می‌فرماید: آن حضرت به سخن گفتن پرداخته و می‌فرمایند که ایها الناس منم فلانی (مهدی) پسر فلانی (حضرت امام عسکری(ع)) منم پسر پیغمبر خدا(ص) دعوت می‌کنم شما را به آنچه پیغمبر خدا دعوت می‌کرد.

-دفاع در برابر مهاجمان

در ادامه این حدیث آمده: پس هجوم می‌آورند که او را بکشند، پس 313 تن از او دفاع می‌کنند.

-نیایش

پس از دفاع حضرت بین دو نقطه رکن و مقام (در خانه خدا) چهار رکعت نماز می‌گذارند.

-بیعت گرفتن

امام صادق(ع) می‌فرماید: پس آنگاه به اسم او از آسمان ندا شود و او در پشت مقام باشد، اصحاب به ایشان عرض می‌کنند: اکنون دیگر به اسم شما ندا شد، منتظر چه هستید؟ آنگاه دست او را بگیرند و برای بیعت عمومی بیاورند، حضرت آمده و به حجرالاسود تکیه کرده و …

-سخنرانی در مراسم بیعت

و اولین جمله‌ای که ایشان با آن کلام خود آغاز می‌کند، این آیه است: «بَقِیةُ اللّهِ خَیرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ»:‌ باقیمانده حجت خدا برای شما بهتر است، البته اگر مؤمن بوده‌اید، سپس بگوید: منم بقیه الله، آنگاه 313 نفر با او بیعت کرده و دیگران هم بیعت می‌کنند.

-اجرای عدالت و حدود الهی

امام رضا(ع) می‌فرماید: آنگاه که مراسم بیعت تمام شود، سراغ طایفه بنی‌شیبه‌(کلیدداران و خادمان خائن خانه خدا) بیاید، دست‌های ایشان را قطع کند، برای اینکه ایشان دزدهای خانه خدایند، دست و پایشان را قطع کرده، ایشان را در مکه بگرداند و منادی ندا دهد: اینها دزدان خانه خدا هستند، البته حضرت چنین اقداماتی را برای قبیله قریش هم انجام می‌دهند.

امام صادق(ع) درباره میزان نفود عدالت مهدوی در زمان ظهور می‌فرماید: به خدا سوگند، به طور حتم عدالت مهدی(عج) به درون خانه‌ها نفوذ می‌کند، همچنان که سرما وگرما در آن وارد می‌شود.

-تکمیل تعداد یاران 10 هزار نفر اصلی

-تعیین حاکم برای مکه

-خروج از مکه و عزیمت به مدینه

-تخریب مساجد در مسیر جاده و مشرف

امیرالمؤمنین(ع) فرمود: بی‌گمان هنگامی که حضرت قائم قیام کند، مسجد کوفه را خراب کرده و قبله آن را اصلاح می‌کند.

ابوبصیر می‌گوید: امام باقر(ع) فرمود: هنگامی که قائم ما قیام کند، چهار مسجد را در کوفه ویران می‌سازد و همچنین مسجدی که مشرف بر دیگران باشد نمی‌گذارد، مگر اینکه حالت اشراف آن را برداشته و با حالت سادگی می‌گذارد و دیگر مسجدی که در مسیر جاده‌ها قرار گیرد از بین می‌برد.

-مقابله با عالمان دین‌نما

امام هادی(ع) درباره نقش علما در حافظت دین در دوران غیبت می‌فرماید: اگر در دوران غیبت قائم آل محمد(عج) دانشمندان نبودند که مردم را به سوی او هدایت کنند و با حجت‌های الهی از دینش دفاع نمایند، کسی در دین خدا پابرجا نمی‌ماند. و همه مرتد می‌شدند، ولی آنان همانند ناخدای کشتی، سکان کشتی را نگاه می‌دارد و آنان نزد خدا، والاترین انسان‌ها هستند.

اما هنگام ظهور برخی از عالمان دین‌نما در برابر حضرت می‌ایستند و به مخالفت می‌پردازند، چنانچه در روایت آمده است: حضرت مهدی(عج) بعد از ظهور رهسپار کوفه می‌شود و در آنجا عده‎ای، با سلاح در برابر حضرت می‌ایستند و می‌گویند: ای فرزند فاطمه! از همان راهی که آمدی برگرد، ما به تو نیازی نداریم!

البته از آنجایی که همه انسان‌ها حتی علما از نظر معرفت و تهذیب نفس یکسان نیستند، انسان بعید نمی‌داند که عده محدودی از علمای شیعه نیز در زمان ظهور با امام مهدی(عج) مخالفت کنند، آن‌چنان‌ که معلوم است اندیشه علمای شیعه‌ اندیشه اهل بیت است و علمایی که غیر از این باشند، بسیار محدود و در اقلیت هستند.

-مقابله امام با دشمنان

امام صادق(ع) می‌فرماید: امام مهدی(عج) و سپاهیانش بر پیروان هیچ دینی وارد نمی‌شوند، مگر اینکه آن‌ها را به خداوند، اسلام و اقرار به نبوت حضرت محمد(ص) دعوت می‌کنند.

اهتمام امام زمان(عج) بر هدایت انسان‌ها به اندازه‌ای زیاد است که آن حضرت برای ارشاد مردم از تمام ابزارها استفاده خواهد کرد، امام صادق(ع) می‌فرماید: هیچ معجزه‌ای از معجزات انبیاء و اوصیا نیست، مگر اینکه به جهت تمام شدن حجت بر دشمنان خداوند مانند آن را به دست قائم ما ظاهر خواهد کرد.

بنابراین با ظهور حضرت صاحب امر(عج) روزگار خوار ساختن زورداران فراهم می‌شود و بندگان صالح خدا در سایه حکومت توحیدی اسلام در صلح و عدالت روزگار می‌گذارنند.



تاريخ : شنبه 14 آذر 1394برچسب:, | 7:2 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

علت و فلسفه واقعى غیبت حضرت ولى عصر(عج) یکى از رازهاى الهى است، جز خداوند و پیشوایان معصوم(ع) کسى نسبت به آن اطلاع کامل ندارد. فراهم نبودن شرایط ظهور، محفوظ ماندن از شر ستمگران و آزمایش مردم از جمله علل فلسفه غیبت امام(عج) است.

غیبت امام زمان(عج) از امورى است که عقل بشر به تنهایى از کشف همه اسرار آن ناتوان است و پیوسته مورد سؤال قرار گرفته و فکرها را مشغول نموده است، ولى باید توجه داشت که بر اساس برخى روایات فلسفه واقعى غیبت امام مهدى(عج) سرّى از اسرار الهى است که حکمت آن بر بندگان پوشیده است و جز خدا و امامان معصوم(ع) کسى نسبت به آن اطلاع کافى و کامل ندارد و تنها بعد از ظهور آن حضرت این مطلب روشن خواهد شد.

پیامبر اکرم(ص) مى فرماید: اى جابر! (غیبت امام زمان) سرّى از اسرار الهى است که بر بندگان پوشیده است، مبادا در امر خدا شک کنى، چرا که تردید در امر خدا کفر است و چنانکه عبداللّه بن فضل هاشمى روایت کرده که از امام صادق(ع) شنیدم، مى‌فرمود: همانا براى «صاحب الامر» غیبتى تخلف ناپذیر است، به طوری که اهل باطل در آن تردید مى‌کنند.

عرض کردم: یابن رسول اللّه! چرا غیبت مى‌کند؟

فرمود: به علتى که به ما اجازه نداد‌ه‌اند آشکار سازیم.

عرض کردم: چه حکمتى در غیبت اوست؟

فرمود: همان حکمتى که در غیبت حجت‌هاى پیش از او بوده است، حکمت غیبت قائم بعد از آمدن خود او ظاهر مى‌شود، چنانکه حکمت سوراخ کردن کشتى توسط خضر و کشتن آن بچه و تعمیر دیوار، براى حضرت موسى(ع) ظاهر نگشت، مگر موقعى که خواستند از هم جدا شوند.

بنابراین هر چند نمى‌توان به همه اسرار آن حضرت پى برد، اما با استفاده از روایات معصومین(ع) به برخى از این علل و حکمت‌ها اشاره مى‌کنیم:

*آزمایش مردم

رسول اکرم(ص) مى فرماید: او (امام زمان) کسى است که از یاران و شیعیانش غایب مى‌شود، غیبتى که در آن غیبت کسى در اعتقاد به امامت حضرت ثابت نمى‌ماند، مگر کسى که خدا قلبش را به ایمان آزموده باشد.

امام على(ع) مى‌فرماید: به خدا قسم من، و این دو فرزندم (حسن و حسین) شهید خواهیم شد، خداوند در آخرالزمان مردمى از فرزندانم را به خونخواهى ما بر خواهد انگیخت و او مدتى غایب خواهد شد تا مردم آزمایش شوند و گمراهان جدا گردند تا جایى که نادان مى گوید: خداوند دیگر نیازى به آل محمد ندارد.

امام حسین(ع) مى‌فرماید: براى امام مهدى(عج) غیبتى است. در این غیبت برخى از دین بر مى‌گردند و برخى ثابت قدم مى‌مانند، هر کس در این غیبت صبر کند و بر مشکلاتى که از سوى دشمنان ایجاد مى شود استقامت کند، به قدرى از اجر خداوند بهره‌مند مى‌شود که انگار در کنار پیامبر(ص) با شمشیر با دشمنان جنگیده است.

*آزادى از بیعت طاغوت هاى زمان

امام حسن مجتبى(ع) در این باره فرمود: هر کدام از ما در زمان خود بیعت حاکمان و طاغوت‌هاى زمان را از روى تقیه به عهده گرفته‌ایم، مگر امام مهدى(عج) که عیسى بن مریم به امامت آن حضرت نماز مى‌گذارد، خداوند ولادت او را مخفى نگه داشت و براى او غیبتى در نظر گرفت تا زمانى که قیام مى‌کند بر گردنش بیعت حاکمى نباشد.

*حفظ جان امام مهدى(عج)

امام باقر(ع) فرمود: براى قائم ما قبل از آنکه به پا خیزد غیبتى است.

راوى پرسید: براى چه؟ حضرت(ع) فرمود: به جهت اینکه ترس از کشته شدن او وجود دارد.

*آمادگى جهان

ظهور حضرت مهدى(عج) به عنوان «خاتم الاوصیا» و منجى بشریت و کسى که در کره زمین دین اسلام را بر تمامى دین ها پیروز مى‌گرداند، قطعاً به زمینه و آمادگى جهانى نیازمند است. زیرا روش و سیره آن حضرت مبنى بر رعایت امور ظاهرى و حکم به ظاهر نیست بلکه مبنى بر رعایت حقایق و حکم به واقعیات و ترک تقیه و مسامحه نکردن در امور دینى و احقاق حقوق و برقرارى عدالت واقعى و اجراى تمام احکام اسلامى است.

معلوم است که انجام این برنامه و انقلاب بزرگ و همه جانبه نیازمند ترقى و رشد بشر در ناحیه علوم، معارف، فکر، اخلاق و آمادگى جامعه براى پذیرش و استقبال این نهضت و لیاقت زمامدارى آن رهبر الهى است.

از این رو جهان باید زمینه این پذیرش را داشته باشد تا این هدف محقق شود. بنابراین مى‌توان فقدان آمادگى جهان را یکى از فلسفه‌ها و حکمت‌هاى غیبت امام مهدى(عج) بر شمرد.

 



تاريخ : شنبه 14 آذر 1394برچسب:, | 7:0 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

در ادامه با مجموعه ای از دانستنی های قرآنی بصورت مختصر آشنا می شوید.
۱. تعداد سوره های قرآن؟ ۱۱۴
۲. تعداد جزء های قرآن؟ ۳۰
۳. طولانی ترین سوره قرآن؟ دومین سوره، بقره.
۴. کوتاهترین سوره قرآن؟ صدوهشتمین سوره، کوثر.
۵. طولانی‌ترین آیه قرآن؟ آیه ۲۸۶سوره البقره.
۶. بهترین شب که قرآن به آن اشاره کرده است؟ شب قدر.
۷. بهترین ماه که در قرآن ذکر شده است؟ ماه رمضان.
۸. بزرگترین حیوان که در قرآن آمده است؟ فیل.
۹. کوچکترین حیوان که در قرآن آمده است؟ پشه.
۱۰. قلب قرآن یا ریحانه القرآن ؟ یس .
۱۱. سوره‌ای که به نام یکی از حکما است؟ لقمان.
۱۲. سوره‌ای که در آن فقط یک کسره وجود دارد؟ اخلاص.
۱۳. سوره‌ای که به نام یکی از فلزات می‌باشد؟ حدید.
۱۴. آیات سجده تلاوت چند است؟ ۱۴
۱۵. کدام سوره بدون بسم‌الله است؟ توبه
۱۶. کدام سوره دارای دو بسم الله می‌باشد؟ نمل
۱۷. عروس قرآن؟ الرحمن.
۱۸. سوره‌ای که معادل یک سوم قرآن است؟ اخلاص
۱۹. سوره‌ای به نام یکی از روزهای هفته؟ جمعه.
۲۰. چند سوره با قل شروع می‌شود؟ (۵) کافرون، اخلاص، فلق، ناس، جن .
۲۱. سوره‌ای که در تمام آیات آن کلمه الله وجود دارد؟ مجادله.
۲۲. سوره‌ای به نام یکی از میوه‌ها؟ تین.
۲۳. سوره‌ای به اسم یک حکومت یا کشور؟ روم.
۲۴. معوذتین شامل کدام سوره‌هاست؟ فلق و ناس.
۲۵. دو سوره که اگر نامهایشان را برعکس بخوانی باز هم همانست؟ لیل و تبت.
۲۶. سبع المثانی کدام سوره است؟ حمد.
۲۷. زهراوین کدام سوره‌هاست؟ بقره و آل عمران.
۲۸. سوره ای‌ که تمام آیاتش با حرف د تمام می‌شود؟ اخلاص.
۲۹. سوره ای که تمام آیاتش با حرف سین تمام می‌شود؟ ناس.
۳۰. سوره‌ای که از اخلاق و ادب سخن میگوید؟ حجرات.
۳۱. چند سوره نام‌هایشان متشکل از یک حرف است؟ ۳ سوره: ص، ق، ن.
۳۲. شخصی که با ثروت زیاد مشهور است ؟ قارون.
۳۳. در کدام سوره یک آیه ۳۱ بار تکرار می‌شود؟ الرحمن.
۳۴. آیه الکرسی در کدام سوره است؟ بقره.
۳۵. آیه‌ ای که با عکس خواندن آن هم تغییر نمی‌کند؟ ربک فکبر .
۳۶. نام چند پیامبر در قرآن ذکر شده است؟ ۲۶ پیامبر.
۳۷. آیه استرجاع که مصیبت زده می‌گوید چیست؟ انالله و انا الیه راجعون.
۳۸. اولین آیه نازل شده؟ إقرء باسم ربک الذی خلق .
۳۹. پیامبری با لقب صفی الله؟ حضرت آدم (ع).
۴۰. پیامبری با لقب خلیل الله؟ حضرت ابراهیم (ع).
۴۱. پیامبری با لقب ذبیح الله؟ حضرت اسماعیل (ع)
۴۲. پیامبری با لقب کلیم الله؟ حضرت موسی (ع).
۴۳. پیامبری با لقب روح الله؟ حضرت عیسی (ع).
۴۴. پیامبری با لقب حبیب الله؟ حضرت محمد (ص).
۴۵. تنها زنی که نام او در قرآن ذکر شده؟ مریم.
۴۶. زنان کدام پیامبران کافر بوده و به شوهرشان خیانت کردند؟ نوح و لوط.
۴۷. زن کدام کافر ملعون به راه پیامبر خار می‌انداخت؟ ابولهب و اسم زن او ام جمیل.
۴۸. اولین زنی که مسلمان شد؟ حضرت خدیجه رضی الله عنها.
۴۹. پیامبری که در نوجوانی بتها را شکست؟ حضرت ابراهیم (ع).
۵۰. پیامبری که در شکم ماهی چندین روز زنده ماند؟ حضرت یونس (ع).
۵۱. چند سوره به اسم پیامبران است؟ ۶ سوره : یونس، محمد، نوح، هود، یوسف، ابراهیم، علیهم الصلاه و السلام.
۵۲. پیامبری که بدون اینکه صلیب شود به آسمان رفت و بجایش کسی دیگر از کافران صلیب شد؟ حضرت عیسی (ع).
۵۳. نام رسول اکرم صلی الله علیه وسلم چند بار در قرآن ذکر شده؟ ۴ بار.
۵۴‌. پیامبری که بدون پدر، و پیامبری که بدون پدر و مادر به دنیا آمد؟ حضرت عیسی(ع).و حضرت آدم (ع).
۵۵. پیامبری که با حیوانات حرف می‌زد؟ حضرت سلیمان (ع).
۵۶. پیامبری که پسر او از او اطاعت نکرد و در آب غرق شد؟ حضرت نوح و اسم پسرش کنعان است.
۵۷. پیامبری که در صبر مثال زده می‌شود؟ حضرت ایوب (ع).
۵۸ زبور به کدام پیامبر نازل شد؟ حضرت داود(ع).
۵۹. پیامبری که خداوند متعال به او ریاضیات و نجوم آموخت و اولین بار خیاطی کرد و خط نوشت؟ حضرت ادریس (ع).
۶۰. در کدام سوره آمده که عیسی (ع) آمدن حضرت محمد (ص) را بشارت داده است؟ سوره صف.
۶۱. نصف قرآن کدام کلمه می‌باشد؟ ولیتلطف .
۶۲. به مادر کدام پیامبر وحی نازل شد؟ حضرت موسی (ع).
۶۳. نامهای‌ ظالمین که در قرآن مذکور است؟ جالوت، هامان،



تاريخ : چهار شنبه 11 آذر 1394برچسب:, | 12:26 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |
به تعبیر برخی روایات قبر همان برزخ است. در حدیثی از امام سجاد آمده است« القبر روضه من ریاض الجنه او حفره من حفر النار ». قبر باغی از باغ های بهشت یا گودالی از گودال های آتش است.
همچنین امام صادق فرمودند: عالم قبراز هنگامی است که انسان می میرد تا روز قیامت.
قرآن کریم این مرحله را به کلمه برزخ تعبیر کرده و علمای اسلام واژه برزخ را از همین جا اقتباس کرده اند.
*برزخ در قرآن
به گزارش شفقنا به نقل از حوزه قران کریم می فرماید:« حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَ‌بِّ ارْ‌جِعُونِ»، «لَعَلِّی أَعْمَلُ صَالِحًا فِیمَا تَرَ‌کْتُ کَلَّا إِنَّهَا کَلِمَهٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِن وَرَ‌ائِهِم بَرْ‌زَخٌ إِلَى یَوْمِ یُبْعَثُونَ »
این آیه تنها آیه ای است که فاصله مرگ و قیامت را برزخ خوانده است و کاملا بر این نکته صراحت دارد که انسان پس از مرگ دارای نوعی حیات است که بازگشت و رجوع به دنیا را تقاضا می کند.
آیات متعدد دیگری بر این مطلب دلالت دارند که انسان در فاصله مرگ و قیامت از نوعی حیات کامل برخوردار است:
الف) آیاتی که از یک سلسله گفت و شنود میان انسان های صالح و نیکوکار و یا انسان فاسد و بدکار بافرشتگان الهی یاد می کند. این گفت و گو ها بلافاصله بعد از مرگ صورت می گیرد.
مانند آیه ۹۷سوره نساء و آیه ۱۰۰ سوره مومنون.
ب) آیاتی مبتنی بر این مفهوم که فرشتگان پس از آن گفت و شنود ها به صالحان و نیکوکاران می گویند:« از این پس از نعمت های الهی بهره گیرید» دو آیه نحل۳۲ و یس ۲۶.۲۷ مشتمل بر این مطلب است.
ج) آیاتی که در آنها مستقیما از حیات انسان های سعادتمند و نیکوکار یا انسان های بی سعادت و بدکار و لذایذ و نعمت های دسته اول و عذاب و رنج ، دسته دوم در فاصله مرگ و قیامت یاد شده است؛ مانند دو آیه ذیل آل عمران ۱۶۹ و ۱۷۰، مومن ۴۵و۴۶.
*نمونه های تاریخی
رسول خدا(ص) در جنگ بدر پس از فتح مسلمین و کشته شدن گروهی از سران قریش و انداختن بدن های آنها در یک چاه در حوالی بدر سر به درون چاه برد و به آنها گفت: ما آنچه را خداوند به ما وعده داده بود محقق یافتیم، آیا شما نیز وعده های راست خدا را به درستی دریافتید؟ بعضی از اصحاب گفتند یا رسول الله! شما با کشته شدگان و مردگان سخن می گویید! مگر اینها سخن شما را درک می کنند؟! حضرت فرمود: آنها اکنون از شما شنواترند.
از این حدیث و امثال آن استفاده می شود که هر چند با مرگ میان جسم وجان جدایی واقع می شود؛ روح علاقه خود را با بدن که سال ها با آن متحد بوده و زیست کرده است به طور کلی قطع نمی کند.
امام حسین(ع) در روز دهم محرم، پس از آنکه نماز صبح را با اصحاب به جماعت خواند و سپس خطابه کوتاهی برای اصحاب و یاران ایراد کرد، در آن خطابه چنین گفت: اندکی صبر و استقامت ! مرگ جز پلی نیست که شما را از ساحل درد و رنج به ساحل سعادت و کرامت و بهشت های وسیع عبور می دهد.
*برزخ در روایات
در حدیث است که مردم در خوابند همین که می میرند بیدار می شوند، مقصود این حدیث آن است که درجه حیات بعد از مردن از درجه حیات پیش از مردن کامل تر و بالاتر است. همان طور که انسان در حال خواب از درجه و درک و احساس ضعیفی برخوردار است حالتی نیمه زنده و مرده دارد و آن حیات هنگام بیداری کامل تر می شود؛ همچنین حالت حیات انسان در دنیا نسبت به حیات برزخی دارای درجه ای ضعیف تر است و با انتقال انسان به عالم برزخ حیات وی کامل تر می گردد.
*یاداوری دو نکته
الف) براساس آنچه از روایات و اخبار پیشوایان دین رسیده است در عالم برزخ فقط مسائلی مورد پرسش واقع می شوند که انسان باید به آنها اعتقاد و ایمان داشته باشد. رسیدگی به سایر مسائل به وقوع قیامت موکول است.
ب) انجام دادن کارهای خیر و همچنین دعا و طلب آمرزش بازماندگان برای مردگان با نیت و انگیزه ثواب و اجر برای انها موجب خیر وسعادت مردگان می شود.
اگر فرزندان در زمان حیات پدر و مادر، آنها را ناراضی کرده باشند می توانند بعد از درگذشت آنها طوری عمل کنند که رضایت آنان را به دست آورند؛ همچنان که عکس آن ممکن است.
نکته دیگر اینکه دردها و رنج ها و نیز لذایذ و نعمت های برزخی عین چیزی نیست که دنیوی و محسوس است.
مرحوم فیض کاشانی درباره عذاب هایی مانند فشار قبر که موضوع برخی روایات است. می گوید: اینها خبرهای صحیحی است، اما اسراری دارند که درک آنها برای ما زندگان ممکن نیست؛ زیرا هر چه در عالم آخرت مربوط می شود، از عالم ملکوت است که برای ما قابل حس و مشاهده نیست کسی که خصلت های زشت و زیبا در درون او ریشه کرده است همین خصلت ها در هنگام مرگ به وسائلی آرام بخش و یا عذاب دهنده در جان او مبدل می شوند.


تاريخ : سه شنبه 19 آبان 1394برچسب:, | 7:4 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

بحث عالم ذر از جمله بحث هایی است که در مسئله توحید و فطرت طرح و بررسی می شود و بدان معناست که همه انسان های در مرحله قبل از حضور در عالم خاکی به وجود خدا گواهی می دهند، عالم ذر را می توان به عالم قبل از عالم خاکی معنا کرد.
به گزارش شفقنا به نقل از حوزه در تفسیر و برداشت از « عالم ذر » دیدگاه های مختلفی ارائه شده است.
معنای عالم ذر:عالم ذر یعنی انسان قبل از ورود به این دنیا در جهانی دیگر به نام عالم ذر حیاتی مخصوص داشته و در آنجا به وجود خداوند اقرار کرده است.
آیه ای که در این خصوص بیشترین استناد به آن صورت می گیرد به آیه عالم ذر معروف است:«و إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلی أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلی‏ »
از آیه پیش این نکته به دست نمی آید که خداوند ذریه آدم را پشت آدم آفریده، بلکه این نکته حاصل می شود که خداوند ذریه همه مردم را در پشت همه مردم قرار داد:«واذ اخذربک من بنی آدم ظهورهم» . واژه ،ظهورهم، غیر از ظهر آدم است.
این آیه اشاره به آدم و حوا نیست زیرا ،ظهورهم، گفته است نه ،ظهورهما،. ضمن اینکه نسبت به حوا که ظهر صادق نیست بلکه نسبت به او بطن صادق است؛ زیرا ظهر را نسبت به مرد می گویند.
براساس این آیه انسان قبل از آنکه در این دنیا پای بگذارد در خمیره اش اقرار به وجود خداوند صورت گرفته است.
خود آیه گویای آن است زمانی که مردم هنوز در اصلاب پدران بودند یعنی در عالم ذر قرار داشتند به وجود حضور خدا اقرار کرده اند.
آری قبل از آنکه نطفه ای حتی در رحم به وجود بیاید و هنوز که انسان ها در مرحله استعداد بوده اند، استعداد درک پروردگار در وجود انسان قرار گرفته و خداوند افراد را بر وجود خود گواه گرفت و وجود خود را از آنان اقرار گرفت. آنجا خداوند به زبان تکوین از انسان ها پرسیدند«الست بربکم؛ آیا پروردگار شما نیستم؟» همه به همان زبان تکوین شهادت دادند؛ بلی چنین است.
سید مرتضی نیز به همین آیه استناد کرده، می گوید:کیفیت عالم ذر آنگونه نیست که مردم می گویند، بلکه بدان معناست که همه انسان ها از ابتدا به صورت ذرات در صلب آدم وجود داشتند؛ سپس خداوند آنها را از صلب آدم بیرون آورد.



تاريخ : چهار شنبه 13 آبان 1394برچسب:, | 6:54 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |


1 . نظم و هماهنگی جهان نشانه ی چیست ؟ نشانه ی این است که یک خدای توانا جهان را اداره می کند .

2 . هماهنگی شگفت انگیز جهان برای رشد دانه ی گندم چگونه است ؟ یک دانه ی گندم وقتی در خاک قرار می گیرد ، غذای آن از قبل در خاک آماده شده است . دانه برای رشد ، به آب هم نیاز دارد که آب مورد نیاز به وسیله ی ابر از بالای دریاها به سوی مزرعه می آید و به صورت باران ، بر زمین می بارد . دانه برای رشد ، به نور و گرما نیز نیاز دارد که آن ها از خورشید تامین می شود .

3 . چگونه می توان فهمید که فاصله ی زمین و خورشید دقیق و حساب شده است ؟ اگر فاصله ی زمین تا خورشید خیلی زیاد بود ، گیاهان و جانوران به خاطر سرما از بین می رفتند و اگر این فاصله خیلی کم بود ، از گرمای زیاد می سوختند و این نظم و هماهنگی نشان دهنده ی قدرت خالق توانا و یکتا است .

4 . چه چیزی در جهان نشان می دهد که فقط یک خدا جهان را اداره می کند ؟ نظم و هماهنگی موجود در جهان

5 . خدا در قرآن درباره ی یگانگی و یکتایی خود چه فرموده است ؟ فرموده : اگر در آسمان و زمین غیر از الله خدایان دیگری بود ، آسمان و زمین به هم می ریخت .

6 . آیه ی 22 از سوره ی انبیا به چه موردی دارد ؟  به یگانگی و یکتایی خداوند

7 . امام علی (ع) درباره ی یگانگی خدا به فرزندش امام حسن (ع) چه فرموده اند ؟ فرمودند : پسر عزیزم ، بدان که اگر پروردگار تو شریکی داشت ، پیامبران او نیز نزد تو می آمدند .

8 . میان موجودات و محیط اطرافشان چه هماهنگی وجود دارد ؟ خداوند در میان موجودات جهان ارتباط برقرار کرده است تا نیازهای یکدیگر را برآورده کنند و نظم و هماهنگی وجود داشته باشد .

9 . به طور مثال اگر دو خدا قرار بود جهان را اداره کنند ، چه مشکلاتی پیش می آمد ؟ یکی می خواست خورشید از شرق طلوع کند و دیگری می خواست از غرب طلوع کند یا یکی می خواست انسان دو دست داشته باشد و دیگری می خواست سه دست داشته باشد و غیره و در نهایت نا هماهنگی به وجود می آمد و جهان به هم می ریخت .



تاريخ : شنبه 25 مهر 1394برچسب:, | 20:3 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

سوره های قرآن کریم

 

سوره‎های قرآن به چه ترتیبی در کتاب قرآن چیده شده‎اند؟ و اگر ترتیبی ندارند چرا؟

به نقل از بیتوته :

بیان دو نظریه:

۱٫ عده‎ای از محققین و بزرگان مانند سید مرتضی علم‎الهدی و از جمله معاصرین آیت‎الله خوئی (ره) بر آن هستند که قرآن کریم به همین ترتیب که الآن موجود است، در زمان حیات پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ شکل گرفته و مرتب شده است و به دستور و عنایت خود پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ بوده است، البتّه این عده برای ادعای خود دلیل می‎آورند بر این‎که، چون عده‎ای قرآن را از زبان مبارک خود رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ شنیده‎اند و در محضر ایشان حاضر بوده‎اند، که درصد تعداد این عده نسبت به مسلمانان خیلی کم است. لذا بسیار بعید به نظر می‎رسد که مسأله‎ای با این اهمیت و آن هم کتابی با این ویژگی که می‎خواهد تا روز قیامت برای همه‎ی انسان‎ها، روشن‎کننده و تعلیم‎دهنده راه سعادت و خوشبختی باشد، را پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ رها کرده باشد تا پس از ایشان توسط دیگران نظم و ترتیب داده شود.[۱]

۲٫ بیشتر محققین بر این نظر هستند که قرآن کریم بعد از رحلت پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ جمع‎آوری و به این صورت مرتب شده است و دلیل می‎آورند تا زمانی که پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ در حال حیات بوده‎اند هر لحظه احتمال نزول سوره‎ها و آیه‎ها، داده می‎شد زیرا قطع شدن وحی از زمان رحلت حضرت بوده است پس تا قبل از آن وحی هنوز قطع نشده است؛ لذا هر لحظه احتمال دارد که از جانب خداوند متعال آیه یا سوره‎هایی بر حضرت وحی شود، بنابراین طبیعی است پس از یأس و ناامید شدن از نزول قرآن، که به پایان یافتن حیات پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ وابسته بود، سوره‎های قرآن قابل نظم و ترتیب خواهد بود.

این گروه دوم می‎گویند: نظریه اول قابل قبول نیست زیرا وجود حافظ یا جامع قرآن در دوران حیات پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ دلیل نمی‎شود که میان سوره‎ها ترتیبی وجود داشته باشد، زیرا اگر کسی هر آنچه از قرآن که تا آن روز نازل شده را حفظ و ضبط کرده باشد حافظ و جامع قرآن خواهد بود؛ ممکن است آنها حافظ بودند ولی به همان صورت نازل شده، نه به ترتیب موجود الآن.[۲]

بر این اساس بیشتر محققین و تاریخ‎نویسان برآنند که جمع و ترتیب سوره‎ها پس از وفات پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ برای نخستین بار بر دست امیر مؤمنان حضرت علی ـ علیه السّلام ـ و سپس «زید بن ثابت» و دیگر صحابه بزرگوار انجام گرفت. و در مجموع شاید بتوان گفت که عمل جمع‎آوری قرآن، یک مسئله عقلی نیست تا قابل بحث و جدل باشد بلکه یک مسأله تاریخی است و با مراجعه به تاریخ ثابت می‎شود که جمع‎آوری قرآن پس از رحلت پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ صورت گرفته است.[۳]

البتّه قابل ذکر است که این مسأله مهم است ولی اهمیّت آن به اندازه تکمیل سوره‎ها و مستقل بودن هر سوره از سوره دیگر نیست که موجب شد تا آیه‎های هر سوره با آیه‎های سوره‎های دیگر اشتباه نشود، این مهم در عهد پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ صورت گرفت یعنی تعیین حجم و مقدار سوره و تعداد و جایگاه آیات، توسط خود پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ و به اذن الهی می‎باشد.

ترتیب سوره‎ها در قرآن  

ترتیب سوره‎ها نمی‎تواند به ترتیب نزول آنها باشد زیرا 

اولاً: سوره‎های مَدَنی که یقیناً پس از هجرت نازل شده‎اند در اول قرآن و سوره‎های مکی که قبل از هجرت نازل شده‎اند در آخر قرآن قرار گرفته‎اند، درحالی که اگر بخواهد به ترتیب نزول آنها باشد باید سوره‎های مکّی در ابتداء و سوره‎های مدنی در آخر قرار می‎گیرند؛

ثانیاً: در روایات آمده است که اولین سوره نازل شده سوره «علق» و سپس «ن و القلم» «مزّمل» «مدثر» و… بوده است در حالی که در قرآن‎های فعلی و موجود، اول سوره «حمد»‌ و سپس سوره «بقره» و… آمده است، پس معلوم می‎شود که ترتیب موجود در قرآن‎ها به ترتیب نزول سوره‎ها نیست.[۴]

 

سوره های قرآن کریم و ترتیب آنها

 البتّه به دلیل این‎که جمع‎آوری و ترتیب سوره‎ها برخلاف ترتیب نزول آنها، اشکال و ایرادی را به دنبال نداشته، لذا مردم هم اعتراضی نکردند و الاّ اگر این ترتیب و جمع‎آوری آنها به اصل آن ضربه وارد می‎کرد، قطعاً مسلمان‎ها و به خصوص امیرمومنان امام علی ـ علیه السّلام ـ اجازه چنین کاری را نمی‎داد، بنابراین، ترتیب سوره‎ها به اجتهاد و رأی صحابه بوده است وبه ترتیب نزول آنهاجمع آوری نشده است.
پس از رحلت رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ و پذیرفته نشدن مصحف امام علی ـ علیه السّلام ـ علاوه بر زید بن ثابت، عده دیگری از بزرگان صحابه به جمع‎آوری قرآن پرداختند از جمله: عبدالله بن مسعود، اُبّی بن کعب، مقداد بن اسود، سالم مولی ابی حذیفه، معاذ بن جبل و ابوموسی اشعری، البتّه می گویند: نخستین کسی که سوره‎های قرآن را مرتب کرد، سالم مولی ابی حذیفه بود.[۵] ولی به هر حال ویژگی قرآن جمع‎آوری شده، که قرآن‎های موجود نیز از همان ترتیب سوره‎ها پیروی کرده است بدین بیان است:
۱٫ اول سوره حمد که به عنوان فاتحه الکتاب و اُمّ الکتاب معروف است.
۲٫ «السَّبْع الطِّوال» یعنی هفت سوره طولانی (بقره، آل‎عمران ، نّساء، مائده، انعام، اعراف و انفال).
۳٫ المئین، یعنی: سوره‎هایی که حدود صد آیه دارند (مانند براءه، نحل، هود، یوسف، کهف، إسراء، انبیاء، طه،‌ مؤمنون، شعراء، صافات).
۴٫ المثانی، یعنی سوره‎هایی که تعداد آنها به صد آیه نمی‎رسد ولی نسبت به سوره‎های دیگر قرآن (به خصوص سوره‎هایی طوال و المئین)، بسیار تلاوت می‎شوند، که تعداد آنها نزدیک ۲۰ سوره است.
۵٫ اَلْحَوامیم، سوره‎هایی که با لفظ «حم» شروع می‎شوند و تعداد آنها ۷ سوره است.
۶٫ الممتحنات، که تعدا آنها قریب به ۲۰ سوره است.
۷٫ المفَصّلات، که از سوره «الرحمن» شروع می‎شود تا آخر قرآن، یعنی سوره‎هایی که آیه‎های آنها کوتاه است و خود سوره و تعداد آیات او کم است و «بسم الله الرحمن الرحیم» زود به زود تکرار می‎شود.
از این‎رو ترتیب در مصحف عثمانی، همان ترتیبی است که در مصحف کنونی وجود دارد و با ترتیبی که در مصحف‎های صحابه در آن وقت به کار برده شده بود، تطبیق می‎کرد.[۶]
پس از آن‎که معلوم گشت متن سوره‎های قرآن توقیفی و توسط رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ سامان یافته و مرتب شده است، این‎که سوره‎ها به سبک و شیوه کنونی را کار پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ دانسته و یا سلیقه و اجتهاد صحابه بدانیم، ذره‎ای از اهمیت و ارزش والای قرآن کریم نمی‎کاهد، چرا که احتمال دارد کسانی هم که ترتیب سوره‎ها را به اجتهاد و سلیقه اصحاب می‎دانند، آن ترتیب را برگرفته از این کلام حضرت رسول ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ دانسته که فرمودند: «به جای تورات هفت سوره بزرگ قرآن، «سبع طوال» و به جای انجیل «مثانی» (سوره‎هایی که بسیار خوانده می‎شود یعنی از هود تا نحل) و به جای زبور «مئین» (سوره‎های حدود صد آیه) را به من داده‎اند و سوره‎های مفصلات (سوره‎های کوتاه که مکرر با بسم‎الله از هم جدا می‎شود)،  را هم علاوه و اضافه بر کتاب های انبیا به من داده شده است و قرآن مهیمن است بر سایر کتب آسمانی.[۷]
=======================

پی نوشت ها:
[۱] . خوئی، سید ابوالقاسم، بیان در علوم و مسایل کلی قرآن، ترجمه محمدصادق، نجفی و هاشم‎زاده هریسی، واحد خوی دانشگاه آزاد، چاپ پنجم، ۱۳۷۵، ج۱، ص۳۹۶٫
[۲] . معرفت، محمد‎هادی، علوم قرآنی، قم، مؤسسه انتشاراتی التمهید، چاپ اول، ۱۳۷۸، ص۱۲۰٫
[۳] . معرفت، محمد‎هادی، تلخیص التمهید، قم، مؤسسه النشر اسلامی، چاپ سوم، ۱۴۱۴ هـ ق، ج۱، ص۸۱۸٫
[۴] . طاهری، حبیب‎الله، درس‎هایی از علوم قرآنی، انتشارات اسوه، چاپ اول، ۱۳۷۷، ج۱، ص۲۹۵، (اقتباس).
[۵] . معرفت، محمد‎هادی، علوم قرآنی، قم، مؤسسه انتشاراتی تمهید، چاپ اول، ۱۳۷۸، ص۱۲۵٫
[۶] . معرفت، محمدهادی، تلخیص التمهید، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، چاپ سوم، ۱۴۱۴ هـ ق، ج۱، ص۱۱۵ و ۱۴۳ و ۱۷۸٫
[۷] . سعیدی روشن، محمدباقر، علوم قرآن، قم، مؤسسه پژوهشی امام خمینی، چاپ اول، ۱۳۷۷، ص۱۵۴٫



تاريخ : دو شنبه 19 مرداد 1394برچسب:, | 7:47 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

جزیره خضراء,جزیره خضراء,ظهور امام زمان,مکان ظهور امام زمان

 

 آیا جزیره خضراء محل سکونت امام زمان (عجل الله) است یا نه!!!
علامه حسن زاده آملی می فرمایند:
مرحوم حاجى نورى راجع به جزیره خضراء روایتى نقل كرده است . یكى از فواید محضر شریف علامه شعرانى این است كه ایشان باز حاشیه اى در اینجا دارند كه ما آن حاشیه را در هزار و یك نكته آوردیم .
ایشان مى فرمود كه : جزیره خضراء الان هم هست . از بلاد اندلس است . جزیره اى است خیلى سبز و خرم . نوعا جزیره ها خضراء هستند.ولى آن جزیره ویژگى خاصى دارد. مهدى فاطمى آن جا را پایتخت خودش قرار داد و محل حكومتش بود. بعد این مهدى فاطمى و جزیره خضراء، سر زبانها افتاد و دهان به دهان نقل شد، و بعضى از این جهال نقله ، مهدى فاطمى را تبدیل كردند به حضرت مهدى بقیه الله (عج ) و ایشان را در جزیره خضراء اسكان دادند. و جزیره خضراء را با مثلث برمودا ارتباط دادند. چه كارها كردند، چه چیزها دنباله این حرف آوردند و دیگران هم گرفتند این را در این كتاب و آن كتاب نوشتند.
راجع به این مثلث بومودا كه خیلى حرفش هست ، هم همین طور. متاءسفانه آقایان فرمایشى را كه مى شنوند اینها را مى آورند اسناد مى دهند به دین و آیین . به دین شریفى كه یكپارچه برهان و عقل است : قل هاتوا برهانكم ان كنتم صادقین .
خداوند درجات حضرت استاد آیت الله جناب آقاى رفیعى را متعال بفرماید، ایشان درباره لو لا الحجه لساخت الارض و امثال این گونه بیانات درباره حجت كه انسان حجت مى خواهد، مى فرمود: وجود بقیه الله كه سر الله است ، لازم است و نظام هستى بدون واسطه فیض و انسان كامل نمى شود.
این به جاى خود، كه براى اثبات آن دلیل و برهان داریم ، حرف داریم و برهان حكمى ، مطالب عرفانى ، آیات ، روایات در شرف متواتر و متضافر. اما حجتى كه روایات ما را به آن تشویق مى فرمایند كه عالم حجت مى خواهد لو لا الحجه لساخت الارض این حجت یعنى عقل ، یعنى برهان ، یعنى دلیل .
انسان كه به گزاف هر چیزى را نمى گوید، در حرفهایش تثبت مى خواهد، در پذیرفتنش تثبت و تدبر مى خواهد. دین ، دین عقل و برهان است . حالا مثلث برمودا در دریا، آن محوطه زیر دریا كوه مغناطیس دارد، سنگ مغناطیس ، قوه مغناطیسى . مى دانید قطب جغرافیایى زمین یك قطب است كه نسبت به كره سنجیده مى شود، و نیز زمین ، قطب مغناطیسى دارد. قطب مغناطیسى قرار ندارد، چرخش دارد و مقدارى چرخش هم با قواعد ریاضى معلوم مى شود. این قطب مغناطیسى مثلث برمودا هم زیر دریا است ، لذا كشتى هایى به به خود كشیده ، بلكه طیاره را از هوا به خود كشیده ، و بسیار قوى است ، این را به حساب امام زمان (عج ) گذاشتند.

منبع:shafaqna.com
 علامه حسن زاده آملی



تاريخ : شنبه 20 تير 1394برچسب:, | 16:9 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |
 

تولد امام زمان(عج),چگونگی ولادت امام زمان (عج),میلاد امام زمان(عج)

 

چگونگی ولادت امام عصر، در عصر خفقان و تهدید
وضعیت شیعیان در آستانه تولد امام زمان(عج)
براى آشنایى بیشتر با اوضاع فرهنگى و سیاسى شیعیان در هنگام تولد امام زمان(عج) لازم است نگاهى هرچند كوتاه به وضعیت دوران حضرت امام حسن عسكرى(علیه السلام)داشته باشیم; دوران امامت آن حضرت همزمان بود با خلافت سه نفر از خلفاى عباسى، كه به ترتیب عبارت اند از: المعتز بالله، المهتدى بالله و المعتمد بالله.[ مهدى پیشوایى، سیره ى پیشوایان، ص 616]
حاكمان عباسى از هر راه ممكن، آن حضرت را زیرنظر داشتند و كنترل مى كردند. آنان شنیده بودند كه امام مهدى(عج) فرزند امام عسكرى(علیه السلام)است; از این رو، مى كوشیدند تا به آن حضرت دسترسى پیدا كنند و او را به قتل برسانند; به همین جهت، امام حسن عسكرى(علیه السلام)ولادت حضرت مهدى(عج) را مخفى كرده بود و غیر از نزدیكان آن حضرت، دیگران افتخار زیارت آن امام را پیدا نكردند.[ اربلى، كشف الغمّه، ج 2، ص 412; شیخ مفید، الارشاد، ج 11، ص 336 و ابن شهر آشوب، مناقب آل ابى طالب، ج 4، ص 422]
فشار و اختناق سیاسى چنان بالا مى گیرد كه امام(علیه السلام) به ناچار باید هفته اى دوبار در روزهاى دوشنبه و پنج شنبه در دارالخلافه حضور پیدا مى كرد;[ شیخ طوسى، كتاب الغیبه، ص 215] معتزّ عباسى به اندازه اى از نفوذ امام حسن عسكرى(علیه السلام)نگران بود كه به تحت نظر داشتن آن امام نیز بسنده نكرد و حضرت را با ابوهاشم جعفرى و گروهى از طالبیون زندانى كرد.[ طبرسى، اعلام الورى، ج 2، ص 140]
ستم عباسیان تنها به امام حسن عسكرى(علیه السلام) محدود نمى شد; آنان علیه شیعیان و دوستان آن حضرت نیز از هیچ ستمى دریغ نمى كردند و از هرگونه حركت فرهنگى، سیاسى و غیره شیعیان جلوگیرى مى كردند.

تولد امام زمان(عج),چگونگی ولادت امام زمان (عج),میلاد امام زمان(عج)

وضعیت سیاسى شیعیان
انواع فشارهاى سیاسى در این مقطع از زمان، در موارد زیر قابل پیگیرى است:
الف) زندانیان و فراریان شیعه; از جمله زندانیان، ابوهاشم جعفرى است. وى چنین مى گوید: در نامه اى از ناراحتى هاى زندان به امام حسن عسكرى(علیه السلام) شكایت كردم; امام در جواب به من نوشت: امروز در منزلِ خود نماز خواهى خواند.[ طبرسى، همان، ص 140; اربلى، همان، ص 412; كلینى، كافى، ج 1، ص 508، ح 10; مسعودى، اثبات الوصیه، ص 263 ـ 264; شیخ طوسى، الثاقب فى المناقب، ص 576، ح 10]
وى در جاى دیگرى اظهار كرده است: با امام حسن عسكرى(علیه السلام) در حبس مهتدى بن واثق بودیم; حضرت به من فرمود: این جنایتكار قصد كرده است كه امشب با خواست خدا بازى كند (كنایه از این كه اراده كرده است كه ما را بكشد); ولى عمر او كفاف نمى دهد و به زودى صاحب فرزندى خواهم شد. فرداى آن شب ترك ها به او حمله كردند و او را به قتل رساندند و خدا ما را به سلامت نگاه داشت.[ راوندى، الخرائج و الجرائح، ج 1، ص 431، ح 9 و مسعودى، همان، ص 268] هم چنین او مى گوید: من با گروهى در زندان بودم كه امام حسن عسكرى(علیه السلام) را به زندان آوردند، مأمور مراقب آن حضرت، صالح بن وصیف بود. یكى از هم زندانى ها، مردى جمحى بود كه ادعا مى كرد، علوى است.

امام(علیه السلام)روى به ما كرد و فرمود:
اگر نبود در میان شما كسى كه از شما نیست، شما را آگاه مى كردم كه چه زمان خداوند، اسباب نجات شما را فراهم خواهد كرد.
حضرت عبدالعظیم
امام با این كلام به آن مرد اشاره كرد و او از جمع ما بیرون رفت. امام فرمود:این مرد از شما نیست; از او برحذر باشید. در بین لباس هاى خود نوشته اى دارد كه همه ى گفته ها و اسرار شما را براى خلیفه مى رساند.
یكى از زندانیان به سراغ او رفت و لباس هایش را بازرسى كرد و آن نوشته را پیدا كرد; او نوشته بود، كه این جمع قصد دارند، زندان را سوراخ كرده و فرار كنند.[ شیخ طوسى، همان، ص 577، ح 11; راوندى، همان، ج 2، ص 682، ح 1 و اربلى، همان، ج 2، ص 432]
نكته ى قابل توجه در این روایتِ تاریخى این است كه، اختناق و فشار سیاسى به اندازه اى بود كه شیعیان در زندان هم از دست ماموران اطلاعاتى خلیفه در امان نبودند و مذاكرات آنان در محیط زندان نیز به حكومت گزارش داده مى شد.
حضرت عبدالعظیم حسنى یكى از فراریان شیعه است. احمد بن محمد بن خالد برقى مى گوید: «عبدالعظیم حسنى، از دستِ حكومت فرار كرد و وارد رى شد و درمنزل یكى از شیعیان در سردابى ساكن شد. در همان سرداب خدا را عبادت مى كرد; روزها روزه بود و شب ها را به شب زنده دارى و تهجّد مى گذراند و مخفیانه از آنجا بیرون مى آمد و قبرى را كه امروزه روبه روى قبر خود اوست زیارت مى كرد. تنها محل امن براى او، همان سرداب بود».[ نجاشى، رجال النجاشى، ج 2، ص 66 ، ش 651]
ستم عباسیان تنها به امام حسن عسكرى(علیه السلام) محدود نمى شد; آنان علیه شیعیان و دوستان آن حضرت نیز از هیچ ستمى دریغ نمى كردند و از هرگونه حركت فرهنگى، سیاسى و غیره شیعیان جلوگیرى مى كردند

وضعیت فرهنگى شیعیان
با همه محدودیت ها و سختگیرى هایى كه عباسیان براى گوشه نشین كردن امام(علیه السلام) و شیعیان به كار گرفته و فشارهاى مختلف سیاسى كه از ناحیه ى آنان بر شیعه وارد شد، گروهى از دانشمندان و راویان از خرمن فضیلت و دریاى بى كران علوم آن حضرت بهره مى گرفتند و برخى از آنان صاحب تألیفاتى در فنون گوناگون بوده اند و احادیثى را از امام(علیه السلام)نقل كرده اند; از جمله ى آنان:
احمد بن ابراهیم بن اسماعیل; كاتب، ندیم، بزرگ اهل لغت و از باشخصیت ترین آنان است. او یكى از اصحاب خاص امام هادى و امام عسكرى(علیهم السلام) است; تألیفاتى دارد كه نمونه اى از این كتاب ها را مى توان نام برد: أسماء الجبال و المیاه والأودیه، اشعار ابن مّره بن همام و نوادر الاعراب.[ نجاشى، همان، ج 1، ص 237، ش 228]
بشارت پیامبر اكرم(صلی الله علیه وآله) به تولد حضرت مهدی(عج)
پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) ظهور حضرت مهدى(عج) را در روایات گوناگونى خبر داده است و این احادیث را نه تنها راویان و محدثان شیعه نقل نكرده اند. بلكه، محدثان بزرگِ اهل سنت نیز، مانند ابوداوود و ترمذى، ابن ماجه، طبرانى، ابویعلى بزّاز، احمد بن حنبل، حاكم نیشابورى[شیخ منصور على ناصف، التاج الجامع للاصول، ج 5، ص 310 ـ 327] و دیگران احادیثِ آن حضرت را از طریق بسیارى از صحابه و تابعین در كتاب هاى خویش نقل كرده اند.[ صحیح ابن داوود، ج 2، ص 207]
حتى گروهى از دانشمندان اهل سنت به تواتر احادیث نبوى كه درباره حضرت مهدى(عج) آورده اند، اعتراف كرده اند.

تولد امام زمان(عج),چگونگی ولادت امام زمان (عج),میلاد امام زمان(عج)

چگونگی ولادت امام زمان (عج)
جمعه پاتزدهم شعبان سال 255 هجری در شهر سامرا حضرت مهدی (عج) چشم به جهان گشود.حکیمه دختر امام محمد تقی (علیه السلام) نقل می کند که امام حسن عسکری (علیه السلام) مرا خواست و فرمود : عمه امشب نیمه شعبان است نزد ما افطار کن که خدواند در این شب فرخنده شخصی را متولد می سازد که حجت او در روی زمین می باشد .
عرض کردم : مادر این فرزند مبارک کیست؟  فرمود : نرجس.
گفتم : فدایت شوم اثری از حاملگی در این بانوی گرامی ندیدم!
فرمود : برای همین می گویم نزد ما باش.وارد خانه شدم سلام کردمبانوی عالی مقام نرجس خاتون آمد کفش از پای من بیرون آورد و گفت: ای بانوی من شب بخیر!گفتم: بانوی من و خاندان ما تویی! گفت:نه، من کجاو این مقام بزرگ؟ گفتم : دخترجان امشب خدواند پسری به تو عنایت می فرماید : که سرور دوجهان خواهد بود. تا این کلام ازمن شنید با کمال حجب و حیا نشست.

پس از اقامه نماز افطار کردم و خوابیدم، سحرگاه برای انجام نماز شب برخاستم. بعد از نماز دیدم نرجس خوابیده و از وضع حمل او خبری نیست.پس از تعقیب نماز دوباره خوابیدم که پس از لحظه ای با اضطراب بیدار شدم دیدم نرجس نیز بیدار است ولی هیچگونه علامتی در وی مشهود نیست .
حضرت عبدالعظیم حسنى یكى از فراریان شیعه است. احمد بن محمد بن خالد برقى مى گوید: عبدالعظیم حسنى، از دستِ حكومت فرار كرد و وارد رى شد و درمنزل یكى از شیعیان در سردابى ساكن شد. در همان سرداب خدا را عبادت مى كرد; روزها روزه بود و شب ها را به شب زنده دارى و تهجّد مى گذراند و مخفیانه از آنجا بیرون مى آمد و قبرى را كه امروزه روبه روى قبر خود اوست زیارت مى كرد. تنها محل امن براى او، همان سرداب بود.
نزدیک بود که در وعده امام (علیه السلام) تردید کنم که ناگهان امام(علیه السلام)در مکانی که تشریف داشتند با صدای بلند مرا صدا زده فرمودند :
عمه : تعجیل مکن که وقت نزدیک است!
همینکه صدای مبارک امام حسن عسکری (علیه السلام) را شنیدم مشغول خواندن سوره الم سجده و یس شدم.در این موقع نرجس با حال اضطراب از خواب برخاست . من به وی نزدیک شدم و نام خدا را بر زبان جاری کردم و پرسیدم : آیا درخود چیزی احساس می کنی؟ گفت : آری.
گفتم : ناراحت مباش و دل قوی دار،این همان مژده است که به تو دادم.اندکی بعد صاحب الامر سلام الله علیه متولد شد آن ماه پاره را دیدم که مواضع هفتگانه سجده را روی زمین گذاشته و ذکر حق می گوید. او را در آغوش گرفتم در حالی که بر خلاف نوزادان دیگر از آلایش ولادت پاک و پاکیزه بود.
در این هنگام امام عسکری (علیه السلام) صدا زد : عمه جان ! فرزندم رانزد من بیاور،و او را نزد پدر بزرگوارش بردم،او را به سینه چسبانید و زبان در دهانش گذارد و دست بر چشم و گوش او کشید و فرمود فرزندم با من حرف بزن! آن مولود مسعود گفت : شهادت می دهم به وحدانیت پروردگار و رسالت حضرت محمد(صلی الله علیه و آله)،سپس بر امیرالمومنین(علیه السلام) و ائمه طاهرین (علیه السلام) درود فرستاد و چون به نام پدرش رسید دیدگان گشود و سلام کرد.
امام(علیه السلام) فرمود : عمه جان: او را نزد مادرش ببر تا به او نیز سلام کند و باز نزد من برگردان. او را نزد مادرش بردم سلام کرد، مادر نیز جواب سلامش را داد، سپس او ا پیش امام حسن عسکری (علیه السلام)برگردانیدم.) بخاری ،ج51،ص2
بعضی از اسماء و القاب ان گرامی عبارتند از : بقیه الله ، حجت ، خلف صالح،ابوالقاسم،قائم منتظر ، مهدی و (م ح م د) ، ناگفته نماند که نام ( م ح م د ) بنا بر فتوای شیخ انصاری مکروه ، شیخ طوسی حرام و حاجی نوری ذکر آن در مجالس و محافل حرام است ) . نجم الثاقب،ص48 (
منابع:
کتاب چشم به راه حضرت مهدی علیه السلام
اندیشه قم

tebyan.net



تاريخ : شنبه 20 تير 1394برچسب:, | 16:5 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

 

 

بهشت,بهشت چگونه جایی است

 

در بهشت داخل نمى ‏شود، جز كسى كه امامان را بشناسد و امامان نیز او را بشناسند .

بهشت، جایگاهی است که همه انسان ها رسیدن به آن را آرزو می کنند. همه افراد در نهاد خویش، چنین خواسته ای را دارند و اهل ایمان هم سودای دستیابی به آن عالم جاویدانِ بدونِ رنج و ناراحتی را در سر می پرورانند. آنان هم که با بصیرت و عرفان به جهان هستی می‌ نگرند و خود را پاک و صالح احساس می کنند، برای نجات از سختی ها و تلخی ها و پرگشودن به جهان نعمت ها و لذّت ها، با خوشحالی خواستار کنار رفتن «پرده و حجاب تن» هستند. اما اینکه بهشت چگونه جایگاهی است، عوامل ورود به بهشت چیست و درجات بهشتیان چگونه است، از مجهولاتی است که دست یافتن به آن ها برای آدمی بسیار خوشایند است.

 

امام علی علیه السلام در نهج البلاغه به این مسائل پرداخته است. بهشت چگونه مكانى است؟ امام علیه السلام در توصیف جایگاه بهشت می فرماید: «وَ یُخَلِّدْهُ فِیَما اشْتَهَتْ نَفْسُهُ، وَ یُنْزِلْهُ مَنْزِلَ الْكَرَامَةِ عِنْدَهُ، فِی دَار اصْطَنَعَهَا لِنَفْسِهِ، ظِلُّهَا عَرْشُهُ، وَ نُورُهَا بَهْجَتَهُ، وَ زُوَّارُهَا مَلاَئِكَتُهُ، وَ رُفَقَاؤُهَا رُسُلُهُ؛ خداوند آن انسان پارسا و با تقوا را در آنجا كه خود مى ‏خواهد، زندگى جاوید مى‏ دهد و در نزد خود در جایگاه گرامى و با ارزش منزل مى ‏دهد؛ در سرایى كه خداوند آنان را براى دوستان خود برپا ساخته است، سایبان آن عرش او و روشنایى آن، خوشنودى او و دیدار كنندگان آن، فرشتگان و دوستان آن، پیامبران مى ‏باشند.»(1) 

 عوامل ورود به بهشت
اینکه داشتن چه ویژگی ها و چه عواملی زمینه ساز ورود آدمی به بهشت هستند، از مسائل مهم در این زمینه است که هر کسی مشتاق دانستن آن می باشد.

معرفت خدا و پیامبر صلى الله علیه و آله و اهل بیت علیهم ‏السلام
«فَإِنّهُ مَنْ مَاتَ مِنْكُمْ عَلَى فِرَاشِهِ وَ هُوَ عَلَى مَعْرِفَةِ حَقِّ رَبِّهِ عَزَّوَجَلّ وَ حَقِّ رَسُولِهِ وَأَهْلِ بَیْتِهِ صَلَوَاتُ اللهِ عَلَیْهِ وَعَلَیْهِمْ مَاتَ شَهِیداً، وَ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللهِ، واسْتَوْجَبَ ثَوَابَ مَا نَوَى مِنْ صَالِحِ عَمَلِهِ، وَ قَامَتِ النِّیَّةُ مَقَامَ إِصْلاَتِهِ لِسَیْفِهِ؛ پس راستى چنین است كه اگر یكى از شما در بستر خود در حالتى بمیرد كه به حق پروردگار و حق پیامبر و اهل بیت پیامبر آشنا باشد، او شهید از دنیا رفته پاداش شهیدان را دارد و پاداش او در روز قیامت بر عهده خداوند متعال است، و ثواب آن كار نیک كه انجام آن را در دل داشته و قصد آن را نموده بود، خواهد برد و آن قصد او براى جنگیدن در راه خدا و انجام كار نیك جایگزین و جانشین از نیام بر كشیدن شمشیرش مى ‏شود.»(2)

 

ورود به بهشت با مشروط شدن بر اینكه عارف به مقام خداوند و پیامبر صلى الله علیه و آله و اهل بیت علیهم ‏السلام بودن، نشانگر اهمیت این مسئله است و کسی که عارف به این مسئله نباشد، هر چقدر هم که کار نیکی انجام داده باشد، نمی تواند به بهشت وارد شود: «لاَ یَدْخُلُ الْجَنَّةَ إِلاَّ مَنْ عَرَفَهُمْ وَعَرَفُوهُ؛ در بهشت داخل نمى ‏شود، جز كسى كه امامان را بشناسد و امامان نیز او را بشناسند.»(3) 
 
یارى و دوستى اهل بیت علیهم‏ السلام
«نَاصِرُنا وَمُحِبُّنَا یَنْتَظِرُ الرَّحْمَةَ؛ آن كه ما را یارى رساند و ما را دوست داشته باشد، رحمت خداوند در انتظار اوست.»(4) صرف دوست داشتن پیامیر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام، جوازی برای ورود به بهشت نمی شود؛ بلکه این دوست داشتن باید با یاری و کمک کردن آنان در همه موارد همراه باشد.

مطابقت عمل با عقیده
کسی که مشتاق ورود به بهشت است، باید شایستگى خود را به اندازه ‏اى برساند كه امامان اهل بیت علیهم ‏السلام او را به عنوان شیعه و پیرو بپذیرند؛ یعنی اعمال او مطابق سیره و روش آنان باشد: «إنَّ اللهَ سُبْحَانَهُ أَنْزَلَ كِتَاباً هَادِیاً بَیَّنَ فِیهِ الْخَیْرَ وَالْشَّرَّ؛ فَخُذُوا نَهْجَ الْخَیْرِ تَهْتَدُوا، وَاصْدِفُوا عَنْ سَمْتِ الشَّرِّ تَقْصِدُوا الْفَرَائِضَ الْفَرائِضَ! أَدُّوهَا إلَى اللهِ تُؤَدِّكُمْ إِلَى الْجَنَّةِ؛ خداوند، كتاب راهنمایى را فرستاده است كه نیك و بد در آن بیان گردیده است.

 

پس روش نیك را برگزینید تا هدایت گردید و از بدى دورى نمایید تا راه مستقیم و درست را بپیماید. واجبات را رعایت كنید! واجبات را رعایت كنید ـ آن ها را به گونه ‏اى پسندیده انجام بدهید ـ حق خداوند را در مورد آن ها بپردازید كه رعایت واجبات و رعایت حق خداوند در آن ها شما را به بهشت مى‏ كشاند.»(5) به عبارتی مطابقت اعتقادات و باورها با اعمال انسان، از ویژگى ‏هاى انسان‏ هایى است كه در روز قیامت جایگاه آنان بهشت جاوید خواهد بود: «وَ إِنَّمَا الْأَجْرُ فِى الْقَوْلِ بِاللِّسَانِ وَ الْعَمَلِ بِالْأَیْدِى وَ الْأَقْدَامِ؛ و همانا پاداش انسان در گفتار به وسیله زبان و در كردار به وسیله كار و تلاش با دستان و پاهاست.»(6)

امام علیه السلام این مسئله در پندی به مردی که از حضرت درخواست پندی کرده بود، این گونه بیان می دارد: «از كسانى مباش كه بدون عمل صالح به آخرت امیدوار است و توبه را با آرزوهاى دراز به تأخیر مى اندازد، در دنیا چونان زاهدان سخن مى گوید، اما در رفتار همانند دنیاپرستان است. اگر نعمت ها به او برسد، سیر نمى شود و در محرومیت قناعت ندارد. از آنچه به او رسید، شكرگزار نیست و از آنچه مانده، زیاده طلب است.

دیگران را پرهیز مى دهد، اما خود پروا ندارد. به فرمانبردارى امر مى كند، اما خود فرمان نمى برد. نیكوكاران را دوست دارد، اما رفتارشان را ندارد. گناهكاران را دشمن دارد، اما خود یكى از گناهكاران است و با گناهان فراوان مرگ را دوست نمى دارد، اما در آنچه كه مرگ را ناخوشایند ساخت، پافشارى دارد. اگر بیمار شود، پشیمان مى شود و اگر مصیبتى به او رسد، به زارى خدا را مى خواند؛ اگر به گشایش دست یافت، مغرورانه از خدا روى بر مى گرداند. نفس به نیروى گُمان ناروا بر او چیرگى دارد و او با قدرت یقین بر نفس چیره نمى گردد. براى دیگران كه گناهى كمتر از او دارند، نگران و بیش از آنچه كه عمل كرده، امیدوار است.

 

اگر بى نیاز گردد، مست و مغرور شود و اگر تهى دست گردد، مأیوس و سْست شود؛ چون كار كند، در آن كوتاهى ورزد و چون چیزى خواهد، زیاده روى نماید؛ چون در برابر شهوت قرار گیرد، گناه را برگزیده، توبه را به تأخیر اندازد و چون رنجى به او رسد، از راه ملت اسلام دورى گزیند؛ عبرت آموزى را طرح مى كند، اما خود عبرت نمى گیرد. در پند دادن مبالغه مى كند، اما خود پند پذیر نمى باشد.

سخن بسیار مى گوید، اما كردار خوب او اندك است. براى دنیاى زودگذر تلاش و رقابت دارد، اما براى آخرت جاویدان آسان مى گذرد؛ سود را زیان و زیان را سود مى پندارد. از مرگ هراسناك است، اما فرصت را از دست مى دهد؛ گناه دیگران را بزرگ مى شمارد، اما گناهان بزرگ خود را كوچك مى پندارد. طاعت خود را ریاكارانه برخورد مى كند، خوشگذرانى با سرمایه داران را بیشتر از یاد خدا با مستمندان دوست دارد، به نفع خود بر زیان دیگران حكم مى كند، اما هرگز به نفع دیگران بر زیان خود حكم نخواهد كرد.»(7)

چنین فردی هرگز جایگاهی در بهشت نخواهد داشت؛ زیرا کردارش با عقیده اش یکسان نیست.

 نیت خالص
وقتی اعمال انسان درست باشد و همه كارهایش مطابق فرمان خدا و پیامبر صلى الله علیه و آله و اولیاى دین انجام باشد و از انجام آنچه كه مورد نهى آنان است، خوددارى ورزد؛ شایسته بهشت است، چرا که دارای نیتی خالص و پاک است: «وَ إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ یُدْخِلُ بِصِدْقِ النِّیَّةِ وَ السَّرِیرَةِ الصَّالِحَةِ مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ الْجَنَّةَ؛ و خداى سبحان به خاطر نیت راست و درون پاک، هر كس از بندگانش را كه بخواهد وارد بهشت خواهد كرد.»(8)

 جهاد در راه خدا
جهاد و پیکار در راه خدا و پایداری دین، یکی از اصلی ترین عوامل ورود به بهشت است: «فَإِنَّ الجِهَادَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الجَنَّةِ، فَتَحَهُ اللهُ لِخَاصَّةِ أَوْلِیَائِهِ؛ پس راستى چنین است كه جهاد دروازه ‏اى از دروازه ‏هاى بهشت است كه خداوند این دروازه را براى دوستان مخصوص خود گشوده است.»(9)

 تقوا و پارسایى
تقوا و پارسایی نیز یکی دیگر از عواملی است که آدمی را به بهشت می رساند: «أُوصِیكُمْ عِبَادَ اللهِ، بِتَقْوَى اللهِ وَ طَاعَتِهِ، فَإنَّهَا النَّجَاةُ غَداً، وَ الْمَنْجَاةُ أَبَدا؛ اى بندگان خدا! شما را به پارسایى تقواى الهى و پیروى از او ـ خداوند – سفارش مى‏كنم، به راستى كه آن پارسایى سبب رستگارى فردای قیامت و رهایى از عذاب و كیفر همیشگى است.»(10)

 پی نوشت ها:
1. نهج البلاغه، خطبه 183.
2. همان، خطبه 190.
3. همان، خطبه 152.
4. همان، خطبه 109.
5. همان، خطبه 167.
6. همان، حکمت 42.
7. همان، حکمت 150.
8. همان، حکمت 42.
9. همان، خطبه 27.
10. همان، خطبه 161.
tebyan.net



تاريخ : شنبه 20 تير 1394برچسب:, | 15:57 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |
 زندگی نامه حضرت معصومه

ولادت

پدر بزرگوار حضرت معصومه سلام الله علیها امام هفتم حضرت موسی بن جعفر علیه السلام و مادرش طبق شواهدی جناب نجمه مادر امام رضا علیه السلام است(1).

ولادت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها در مدینه منوره اول ماه ذی قعده سال 173 هجری قمری بوقوع پیوست است(2)

چنانچه آقای نجم المالك مصباح در استخراج 1347 گفته: ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها اول ذی قعده بوده است(3).

سفر خراسان

از بزرگان اهل قم نقل شده كه وقتی مأمون امام رضا علیه السلام را از مدینه به مرو طلب كرد یكسال بعد از آن خواهرش حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها به اشتیاق دیدار برادر از مدینه بسوی مرو حركت كرد(4).

همراهان حضرت معصومه سلام الله علیها

در این سفر حضرت معصومه سلام الله علیها با چهار نفر از برادران تنی خود: فضل، جعفر، هادی و قاسم و بعضی از برادرزاده ها و چند نفر خدمه همراه بود(5).

بیماری حضرت

هنگامیكه آن حضرت به ساوه رسید مخالفین اهل بیت علیهم السلام با خبر شدند و در صدد آزار آنان برآمده جنگ نمودند تا همه برادرها و برادرزاده های حضرت معصومه سلام الله علیها شهید شدند، كه عده كشته شدگان 23 نفر مرد بودند.

اهالی قم با خبر شده بكمك شتافتند، ولی وقتی رسیدند كه همه مردها شهید شده بودند. از طرفی حضرت معصومه سلام الله علیها در اثر حزن و اندوه بسیار از مصیبت وارده مریض شد(6).

در آن زمان مردم ساوه سنی متعصب بودند و نسبت به خاندان علوی كینه می ورزیدند، لذا حضرت سؤال فرمودند: بین ما و قم چقدر فاصله است؟ عرض كردند: ده فرسخ. فرمود: مرا به قم ببرید زیرا از پدرم شنیدم كه فرمود:"شهر قم مركز شیعیان ما می باشد"(7).

حضرت معصومه سلام الله علیها در 23 ربیع الاول سال 201 هجری قمری وارد قم شده و به خواهش موسی بن خزرج بن سعد اشعری كه از بزرگان قم بود، منزل ایشان را به قدوم خود منور ساختند.

استقبال از حضرت معصومه سلام الله علیها

طبق اخبار صحیح هنگامیكه خبر ورود حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها به قم رسید، اشراف قم و پیشاپیش آنها موسی بن خزرج به استقبال آمدند، و هنگام ورود حضرت معصومه سلام الله علیها زمام شترش را موسی بن خزرج گرفته و تا منزلش آنرا بدوش می كشید(8).

عده ‌زیادی سواره و پیاده در اطراف محمل دختر پیغمبر براه افتادند، و زنان و مردان قم با قربانی های بسیار مقدمش را گرامی داشتند(9).

وفات و مراسم دفن

حضرت در منزل موسی بن خزرج هفده روز ماند، تا در دهم ماه ربیع الثانی سال 201 هجری قمری در شهر قم وفات یافت.

بنابراین نقل و با در نظر گرفتن سال تولد حضرت، مدت عمر شریفش 27 سال و چهار ماه و ده روز بوده است و هنگام شهادت پدر بزرگوارش 8 ساله بوده است(10).

هنگامیكه حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها وفات نمود او را غسل داده كفن كردند و سپس به قبرستان بابلان حمل شد و بر در سردابی كه برایش كنده شده بود گذارده شد. در اینجا آل سعد اختلاف كردند كه چه كسی حضرتش را به سرداب پائین ببرد، تا بالآخره همه بر خادمی كه پیرمردی صالح بنام قادر بود اتفاق كردند.

هنگامیكه بدنبال او فرستادند دو سوار نقابدار را دیدند كه از جانب ریگزار به سوی آنان می آیند. وقتی نزدیك جنازه رسیدند پیاده شده بر جنازه حضرت نماز گذاردند، و سپس وارد سرداب شده و جنازه را پائین برده و در آنجا دفن كردند. آنگاه خارج شدند و بدون اینكه با كسی صحبت كنند سوار شده و رفتند و كسی ندانست آنها كیستند(11).

ودیعه آل محمد فاطمه معصومه (س)

محمد صادق انصارى زنجانى



تاريخ : شنبه 20 تير 1394برچسب:, | 15:56 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

تکبيرة الاحرام
“نماز” با گفتن “الله اکبر” آغاز مي شود، گفتن “الله اکبر” در آغاز نماز به معناي جدايي از غير خدا و پيوستن به اوست.اعلام بزرگي پروردگار و دوري جستن از تمام قدرتهاي دروغين است.

آموزش نماز به کودکان,آموزش نماز

آموزش نماز

با اين تکبير به حريم نماز وارد مي شويم و برخي کارها بر ما حرام مي شود.هنگامي که نماز را شروع مي کنيم بايد متوجه باشيم که چه نمازی را مي خوانيم؛ مثلا نماز ظهر است يا عصر و آن را تنها براي اطاعت فرمان خداوند بجا آوريم که اين همان “نيت” است و از اجزای اصلي نماز به شمار مي آيد.

هنگام گفتن “الله اکبر” مستحب است، دستها را تا مقابل گوشها بالا ببريم.پس از گفتن “الله اکبر” سوره حمد را مي خوانيم:

آموزش نماز با تصویر,آموزش نماز با عکسآ

آموزش نماز همراه با تصویر

 

  بسم الله الرحمن الرحيم
(الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ  الرَّحْمـنِ الرَّحِيمِ  مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ إِيَّاكَ نَعْبُدُ وإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ اهدِنَــــا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ صِرَاطَ الَّذِينَ أَنعَمتَ عَلَيهِمْ غَيرِ المَغضُوبِ عَلَيهِمْ وَلاَ الضَّالِّينَ)

پس از سوره حمد، يک سوره ديگر از قرآن را مي خوانيم به عنوان نمونه، مي توان سوره توحيد را خواند:

آموزش نماز به کودکان,آموزش نماز

آموزش نماز  به کودکان

سوره توحيد
 بسم الله الرحمن الرحيم
(قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ اللَّهُ الصَّمَدُ لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ وَلَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدٌ )

پسرها و مردها بايد در نماز صبح ، نماز مغرب و نماز عشا، حمد و سوره را (در رکعت اول و دوم) بلند بخوانند ولي دخترها وبانوان، اگر نامحرم صداي آنان را نشنوند مي توانند بلند بخوانند و در نماز ظهر و نمازعصر همه بايد حمد وسوره را آهسته بخوانند.

انسان بايد نماز را ياد بگيرد که غلط نخواند و کسي که اصلا نمي تواند صحيح آن را ياد بگيرد، بايد هر طور که مي تواند بخواند و بهتر آن است که نماز را به جماعت بجا آورد.

آموزش نماز به کودکان,آموزش نماز

آموزش نماز با تصویر

  رکوع نماز
رکوع نماز-پس از تمام شدن حمد وسوره سر به رکوع خم مي کنيم و دستها را به زانوها مي گذاريم و مي گوييم:

“سبحان ربي العظيم وبحمده”
و يا مي گوييم: “سبحان الله، سبحان الله، سبحان الله”

سجده نماز
سپس سر از رکوع برداشته (مي ايستيم) و آنگاه به سجده مي رويم و هفت عضو بدن؛ يعني پيشاني، کف دو دست، سر زانوها و نوک انگشتان بزرگ پا را بر زمين گذاشته و مي گوييم:

“سبحان ربي الاعلي وبحمده”
يا “سبحان الله” را سه مرتبه تکرار مي کنيم.

در سجده نماز، بايد پيشاني را روي خاک يا سنگ يا چيزهاي ديگري از زمين بگذاريم.هنگام نماز خواندن سجده بر چيزهايي که از زمين مي رويد و براي خوراک و پوشاک انسان مصرف نمي شود نيز صحيح است.مهر نماز که بيشتر در بين ما معمول است، در حقيقت قطعه خاک پاکيزه اي است که نمازگزار همراه خود دارد تا براي سجده، پيشاني را روي آن بگذارد.

 سجده دوم نماز
پس از سجده اول ، مي نشينيم و بار ديگر به سجده رفته و سجده دوم را مانند سجده اول بجا مي آوريم.با تمام شدن سجده دوم، يک رکعت نماز به پايان مي رسد؛ يعني تا بدينجا، رکعت اول نماز را خوانده ايم، بنابراين بطور خلاصه، رکعت اول نماز عبارت است از:

تکبيره الاحرام (گفتن “الله اکبر” در آغاز نماز)
قرائت (خواندن حمد و سوره)
رکوع و ذکر آن
دو سجده و ذکر آنها

    آموزش نماز به کودکان,آموزش نماز

تصاویر آموزش نماز

   رکعت دوم نماز
پس از تمام شدن رکعت اول نماز، بدون آن که صورت نماز به هم بخورد و يا فاصله اي ايجاد شود، از جا برخاسته، بار ديگر مي ايستيم و حمد و سوره را به همان ترتيبي که در رکعت اول نماز گفته شد، مي خوانيم.

آموزش نماز به کودکان,آموزش نماز

آموزش نماز

قنوت نماز
در رکعت دوم نمازهاي روزانه، بعد از تمام شدن حمد و سوره و قبل از رکوع، مستحب است، دستها را روبروي صورت گرفته ودعايي بخوانيم؛ اين عمل را “قنوت” گويند.در قنوت نمازمي توان اين دعا را خواند:

آموزش نماز به کودکان,آموزش نماز

 آموزش نماز به کودکان

“ربنا آتنا في الدنيا حسنة وفي الاخرة حسن وقنا عذاب النار”

پيامبر خدا (ص) فرمود: “کسي که قنوت نمازش طولاني تر باشد، حسابرسي او در روز قيامت راحت تر است.

پس از قنوت، رکوع وسجده ها را مانند رکعت اول بجا مي آوريم.

  آموزش نماز,آموزش نماز به کودکان

 آموزش تصویری ماز

تشهد نماز
در رکعت دوم هر نماز، پس از تمام شدن سجده دوم بايد در حالي که رو به قبله نشسته ايم “تشهد” نماز را بخوانيم؛

يعني بگوييم:
“اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شريک له و اشهد ان محمدا عبده ورسوله اللهم صل علي محمد وال محمد”

سلام نماز
تا اينجا رکعت دوم نماز هم تمام مي شود و اگر نماز دو رکعتي باشد؛ مانند نماز صبح، بعد از تشهد، با گفتن سلام، نماز را تمام مي کنيم؛ يعني مي گوييم:

السلام عليک ايها النبي ورحمة الله وبرکاته

السلام علينا وعلي عباد الله الصالحين

السلام عليکم ورحمة الله وبرکاته

اکنون نماز صبح را فرا گرفتيم و چنانچه نمازي که مي خوانيم سه رکعتي يا چهار رکعتي باشد، بايد در رکعت دوم نماز، بعد از خواندن تشهد، بدون آن که سلام نماز را بگوييم، بايستيم و رکعت سوم نماز را بخوانيم.

  آموزش نماز,آموزش نماز به کودکان

آموزش نماز همراه با تصویر

  رکعت سوم نماز
رکعت سوم نماز هم مانند رکعت دوم است، با اين تفاوت که در رکعت دوم نماز بايد با حمد و سوره بخوانيم، ولي در رکعت سوم، سوره و قنوت ندارد و فقط “حمد” را مي خوانيم و يا به جاي حمد، سه مرتبه مي گوييم:

“سُبحانَ اللهِ والحَمدُ للهِ وَلا اِلهَ الاّ اللهُ واللهُ اکبرُ”

پس اگز نماز مغرب مي خوانيم، بايد بعد از سجده دوم (در رکعت سوم) تشهد بخوانيم وبا سلام، نماز را پايان دهيم:

آموزش نماز,آموزش نماز به بچه ها

تصاویر آموزش نماز

 رکعت چهارم نماز
اگر نمازي که مي خوانيم چهار رکعتي باشد؛ يعني: نماز ظهر يا  نمازعصر يا نماز عشا؛ پس از سجده ها (در رکعت سوم) بدون آن که تشهد يا سلام را بخوانيم، مي ايستيم و رکعت چهارم را مانند رکعت سوم انجام مي دهيم و در پايان نماز؛ يعني پس از سجده دوم مي نشينيم و تشهد و سلام را مي خوانيم و نماز را تمام مي کنيم.

آموزش نماز,آموزش نماز به بچه ها

آموزش نماز

     آموزش نماز,آموزش نماز به بچه ها

منبع:banknamaz.mihanblog.com



تاريخ : شنبه 20 تير 1394برچسب:, | 14:39 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

سوگنامه امام علی (علیه السلام)

سوگنامه امام علی (علیه السلام)

نویسنده:

سوگنامه امام على علیه‌السلام

۴۰۰ داستان از مصایب امام على علیه‌السلام

مؤلف: عباس عزیزى

این کتاب توسط مؤسسه فرهنگی - اسلامی شبکة الامامین الحسنین علیهما‌السلام بصورت الکترونیکی برای مخاطبین گرامی منتشر شده است.

لازم به ذکر است تصحیح اشتباهات تایپی احتمالی، روی این کتاب انجام نگردیده است.

پیشگفتار

بسم اللّه الرَّحمن الرَّحیم

بر على مظلوم چه گذشت؟

بر على چه گذشت بعد از رحلت رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله ؟

بر على چه گذشت هنگامى كه خلافت را غصب كردند؟

بر على چه گذشت بعد از شهادت فاطمه زهراعلیها‌السلام ؟

بر على چه گذشت هنگامى كه بعد از فاطمه زهرا تنها ماند؟

بر فرزندان على چه گذشت هنگامى كه پدر خود را از دست دادند؟

بر یتیمان على چه گذشت؟

بر على چه گذشت كنار بستر رسول خدا؟

بر امیرمؤمنان چه گذشت؟ آن زمان كه فاطمه زهراعلیها‌السلام ، امام حسن علیه‌السلام ، امام حسین علیه‌السلام ، زینب كبرى علیها‌السلام كنار رسول خدا بودند، و آن حضرت حسین را بغل كرد و گریه مى كرد و فرمود: همه شما را مى كشند.

بر على چه گذشت؟ هنگامى كه دید در خانه را آتش زدند و فاطمه زهرا بین در و دیوار قرار گرفت و محسنش را شهید كردند.

علىعلیه‌السلام چقدر مظلوم بود، براى بیعت دامن و گریبانش را گرفتند و او را به مسجد كشاندند و به او گفتند: با ابوبكر بیعت كن. او فرمود: اگر بیعت نكنم چه مى شود؟ در پاسخ گفتند: گردنت را مى زنیم. على علیه‌السلام سرش را به سوى آسمان بلند كرد و گفت: خدایا من تو را گواه مى گیرم این قوم آمدند تا مرا به قتل برسانند، با این كه من بنده خدا و برادر رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله هستم.

بر على چه گذشت هنگامى كه او را دست بسته به سوى مسجد براى بیعت مى بردند، حضرت زهراعلیها‌السلام جلوى در خانه بین مردم و امیرالمؤمنین مانع شد، قنفذ ملعون با تازیانه به گونه اى به آن حضرت زد كه اثر آن تازیانه تا وقتى كه حضرت از دنیا رفت باقى مانده بود.

چه گذشت بر على وقتى خبر شهادت فاطمه زهرا را به او دادند؟

چه گذشت بر على كنار بستر همسرش؟

چه گذشت بر على هنگام غسل و كفن كردن همسرش؟

چه گذشت بر على وقتى فهمید همسرش را در كوچه سیلى زدند؟

چه گذشت بر على جلو چشمش همسرش را تازیانه زدند و نتوانست كارى كند.

چه گذشت بر على وقتى همسرش گفت: «مرا شبانه دفن كن تا قبر من پنهان بماند».

چه گذشت بر على وقتى كه همسرش را شبانه دفن كرد؟

چه گذشت بر على وقتى دید عمر از قنفذ به خاطر تازیانه اى كه به فاطمه زهرا زده است تشكر نمود.

چه گذشت بر على شب نوزدهم، در منزل دخترش.

چه گذشت بر فرزندان على در فراق پدر.

چه گذشت بر على... زمانى كه شمشیر بر فرقش خورد... و آخرین كلام نمازش چه بود؟ و وقتى پیشانى او شكافت چه گفت؟

چه گذشت بر على در لحظه آخر عمر كنار فرزندانش در حالى كه به فكر مصایب امام حسن و امام حسین و زینب كبرى است؛ چه سفارش دلخراشى به عباس كرد، آن زمان كه فرمود: «حسینم را در كربلا تنها نگذار، تا او تشنه است آب نخور».

واقعا امیرمؤمنان چقدر مظلوم است؛ تمام زندگى او پر از رنج و اندوه و مصیبت بود.

نمى دانم على علیه‌السلام و فرزندانش چگونه آن همه مصایب را تحمل كردند.

در عالم مظلوم تر از على كسى نبود.

آیا مى توان مظلومیت علىعلیه‌السلام را به سادگى بر زبان آورد. یا با قلم توصیف كرد، حتى تجسم دور نماى زندگى پر درد آن حضرت هر دلى را مى سوزاند و هر چشمى را اشكبار خواهد كرد.

این كتاب شمه اى از مصایب و رنجهایى را كه على علیه‌السلام در زمان حیات و دوران كوتاه خلافتش تحمل نموده است، بازگو مى كند.

از خداوند منان مى خواهم كه به ما توفیق و لیاقت این را بدهد كه شیعه واقعى على علیه‌السلام باشیم و چشم خود را وقف اشك ریختن بر مظلومیت علىعلیه‌السلام و فرزندانش كنیم.

از خداوند متعال خواهان پاداش و جزاى خیر و رحمت براى برادران و خواهران، از جمله كادر ویراستارى، حروفچینى و طراحى، و مدیریت انتشارات سلسله مى باشم.

امید آن داریم هنگام مرگ و در عالم برزخ و در پل صراط، على علیه‌السلام به فریاد همه ما برسد.

عباس عزیزى - قم

رمضان ۱۴۲۰ / آذرماه۱۳۷۸



ادامه مطلب
تاريخ : شنبه 15 فروردين 1394برچسب:, | 9:49 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

سوگنامه امام علی (علیه السلام)

سوگنامه امام علی (علیه السلام)

نویسنده:

سوگنامه امام على علیه‌السلام

۴۰۰ داستان از مصایب امام على علیه‌السلام

مؤلف: عباس عزیزى

این کتاب توسط مؤسسه فرهنگی - اسلامی شبکة الامامین الحسنین علیهما‌السلام بصورت الکترونیکی برای مخاطبین گرامی منتشر شده است.

لازم به ذکر است تصحیح اشتباهات تایپی احتمالی، روی این کتاب انجام نگردیده است.

پیشگفتار

بسم اللّه الرَّحمن الرَّحیم

بر على مظلوم چه گذشت؟

بر على چه گذشت بعد از رحلت رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله ؟

بر على چه گذشت هنگامى كه خلافت را غصب كردند؟

بر على چه گذشت بعد از شهادت فاطمه زهراعلیها‌السلام ؟

بر على چه گذشت هنگامى كه بعد از فاطمه زهرا تنها ماند؟

بر فرزندان على چه گذشت هنگامى كه پدر خود را از دست دادند؟

بر یتیمان على چه گذشت؟

بر على چه گذشت كنار بستر رسول خدا؟

بر امیرمؤمنان چه گذشت؟ آن زمان كه فاطمه زهراعلیها‌السلام ، امام حسن علیه‌السلام ، امام حسین علیه‌السلام ، زینب كبرى علیها‌السلام كنار رسول خدا بودند، و آن حضرت حسین را بغل كرد و گریه مى كرد و فرمود: همه شما را مى كشند.

بر على چه گذشت؟ هنگامى كه دید در خانه را آتش زدند و فاطمه زهرا بین در و دیوار قرار گرفت و محسنش را شهید كردند.

علىعلیه‌السلام چقدر مظلوم بود، براى بیعت دامن و گریبانش را گرفتند و او را به مسجد كشاندند و به او گفتند: با ابوبكر بیعت كن. او فرمود: اگر بیعت نكنم چه مى شود؟ در پاسخ گفتند: گردنت را مى زنیم. على علیه‌السلام سرش را به سوى آسمان بلند كرد و گفت: خدایا من تو را گواه مى گیرم این قوم آمدند تا مرا به قتل برسانند، با این كه من بنده خدا و برادر رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله هستم.

بر على چه گذشت هنگامى كه او را دست بسته به سوى مسجد براى بیعت مى بردند، حضرت زهراعلیها‌السلام جلوى در خانه بین مردم و امیرالمؤمنین مانع شد، قنفذ ملعون با تازیانه به گونه اى به آن حضرت زد كه اثر آن تازیانه تا وقتى كه حضرت از دنیا رفت باقى مانده بود.

چه گذشت بر على وقتى خبر شهادت فاطمه زهرا را به او دادند؟

چه گذشت بر على كنار بستر همسرش؟

چه گذشت بر على هنگام غسل و كفن كردن همسرش؟

چه گذشت بر على وقتى فهمید همسرش را در كوچه سیلى زدند؟

چه گذشت بر على جلو چشمش همسرش را تازیانه زدند و نتوانست كارى كند.

چه گذشت بر على وقتى همسرش گفت: «مرا شبانه دفن كن تا قبر من پنهان بماند».

چه گذشت بر على وقتى كه همسرش را شبانه دفن كرد؟

چه گذشت بر على وقتى دید عمر از قنفذ به خاطر تازیانه اى كه به فاطمه زهرا زده است تشكر نمود.

چه گذشت بر على شب نوزدهم، در منزل دخترش.

چه گذشت بر فرزندان على در فراق پدر.

چه گذشت بر على... زمانى كه شمشیر بر فرقش خورد... و آخرین كلام نمازش چه بود؟ و وقتى پیشانى او شكافت چه گفت؟

چه گذشت بر على در لحظه آخر عمر كنار فرزندانش در حالى كه به فكر مصایب امام حسن و امام حسین و زینب كبرى است؛ چه سفارش دلخراشى به عباس كرد، آن زمان كه فرمود: «حسینم را در كربلا تنها نگذار، تا او تشنه است آب نخور».

واقعا امیرمؤمنان چقدر مظلوم است؛ تمام زندگى او پر از رنج و اندوه و مصیبت بود.

نمى دانم على علیه‌السلام و فرزندانش چگونه آن همه مصایب را تحمل كردند.

در عالم مظلوم تر از على كسى نبود.

آیا مى توان مظلومیت علىعلیه‌السلام را به سادگى بر زبان آورد. یا با قلم توصیف كرد، حتى تجسم دور نماى زندگى پر درد آن حضرت هر دلى را مى سوزاند و هر چشمى را اشكبار خواهد كرد.

این كتاب شمه اى از مصایب و رنجهایى را كه على علیه‌السلام در زمان حیات و دوران كوتاه خلافتش تحمل نموده است، بازگو مى كند.

از خداوند منان مى خواهم كه به ما توفیق و لیاقت این را بدهد كه شیعه واقعى على علیه‌السلام باشیم و چشم خود را وقف اشك ریختن بر مظلومیت علىعلیه‌السلام و فرزندانش كنیم.

از خداوند متعال خواهان پاداش و جزاى خیر و رحمت براى برادران و خواهران، از جمله كادر ویراستارى، حروفچینى و طراحى، و مدیریت انتشارات سلسله مى باشم.

امید آن داریم هنگام مرگ و در عالم برزخ و در پل صراط، على علیه‌السلام به فریاد همه ما برسد.

عباس عزیزى - قم

رمضان ۱۴۲۰ / آذرماه۱۳۷۸



ادامه مطلب
تاريخ : شنبه 15 فروردين 1394برچسب:, | 9:20 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

حضرت امام حسین علیه السلام می فرمایند :

من اَحبک نهاک و من اَبغضک اَغراک

کسی که تو را دوست دارد، از تو انتقاد می کند و کسی که با تو دشمنی دارد، از تو تعریف و تمجید می کند.

(نزهة الناظر ، صفحه هشتاد و هشت)



تاريخ : شنبه 15 فروردين 1394برچسب:, | 9:16 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

فشار قبر, عذاب قبر, رفع  فشار قبر, فشار قبر چيست, علل فشار قبر, رفع عذاب قبر, وحشت قبر, کم شدن  وحشت قبر, شب اول قبر

در روایت آمده قبر هر روز فریاد می زند:  “ أنا بیت الغربة أنا بیت الوحشة، أنا بیت الدودة ” قبر می گوید من خانه وحشت هستم. قبر برای همه وحشتناک نیست بلکه برای خیلی ها مأنوس ترین جاست. مثلا یک استراحتگاه است البته برای کسی که اعمالش را انجام داده.

در قبر که همان عالم برزخ است حوادثی رخ می دهد که این حوادث در واقع نتیجه و اثر اعمال انسان است. به تعبیر دقیق تر ما می توانیم با کارهایی که انجام می دهیم قبر را نورانی بکنیم ، فشار را برداریم و وحشتی نداشته باشیم.

در روایات داریم که میت را ناگهانی وارد قبر نکنید بلکه نزدیک قبر روی زمین بگذارید تا یک حالت انسی نسبت به آن مکان برایش ایجاد شود. یکی از چیزهایی که باعث این استیناس و از بین رفتن وحشت قبر می شود نماز وحشتی یا نماز لیلة الدفن است که این نماز به دو صورت خوانده می شود. یک صورتش، نماز دو رکعت است که در شبی که مرده دفن شده از سر شب تا آخر شب می توان خواند. و کیفیت آن به این ترتیب است که در یک صورتش در رکعت اول بعد از حمد دوبار سوره «توحید » خوانده می شود و در رکعت دوم هم بعد از حمد ده بار «سوره الهکم التکاثر» بعد از سلام این ذکر خوانده می شود «اللهم صلّ علی محمد و آبعث ثواب ها إلی قبر ذلک المیّت فلان بن فلان. اسم میت را  می برند که خدایا ثواب این نماز را برسان به قبر مرده ای که امشب دفن شده. »



ادامه مطلب
تاريخ : شنبه 15 فروردين 1394برچسب:, | 7:27 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |



تاريخ : چهار شنبه 12 فروردين 1394برچسب:, | 21:26 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

برزخ برزخ برزخ,برزخ کجاست,دنیای بعد از مرگ,اصول دین,فروع دین,مردم در عالم برزخ,عالم برزخ,عالم برزخ کجاست

مردم در عالم برزخ چند دسته اند ؟

اگر میخواهید بدانید که مردم در عالم برزخ چند دسته خواهند شد ، ادامه این تایپک رو با تیپ تاپ همراه باشید .

به نقل از فارس نیوز : عالم مردگان از جمله عوالمی است که همواره وقتی با آن مواجه می‌شویم سؤالات و ابهامات بسیاری برای ما به وجود می‌آید و هر فردی علاقه دارد بیشتر از این عالَم بداند چراکه مرگ از جمله مباحثی است که هر فردی روزی با آن دست به گریبان خواهد شد.

آنچه در ادامه می‌خوانید بخش نخست از سلسله مباحثی است که به طرح پرسش و پاسخ درباره مرگ و معاد می‌پردازد و از کتاب «عالم برزخ؛ عالم حیات و زندگی» نوشته حجت‌الاسلام اسدالله محمدی‌نیا از پژوهشگران حوزه علمیه قم عنوان می‌شود:



ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه 3 فروردين 1394برچسب:, | 15:50 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

 

یا دلیل تاکید بر نماز صبح را میدانید ؟

باخواب غلظت خون بالا میرود

وهرچه به صبح نزدیک میشویم خون غلیظ تر میشود 

ودرست لحظات نزدیک شدن به اذان به حداعلا می رسد

کسانی که بیدار میشوند با وضو گرفتن قدری خون تنظیم میشود 

وبا خواندن نماز بدن کاملا بالانس شده وبه حالت نرمال باز میگردد

بیخود نیست میگوییم خدا ازمادر هم مهربانتر است ولله الحمد

کسانیکه با یوگا و نرمش های آرامش بخش و انرژی درمانی آشنایند میدانن، چاکراها نقاط ورود و خروج انرژی به بدن هستند.

اگر دقت کرده باشید هنگام وضو گرفتن تنها جایی که از پایین به بالا شسته میشود مسح پاست .

شما از نقطه ی انگشت شست پا دست خود را به سمت بالا میکشید . چرا ؟؟؟ ... تنها جاییکه انرژی مثبت به بدن برمیگردانید مسح پا میباشد.

در تمام مراحل وضو گرفتن با هفت چاکرای بدن سر و کار داریم. در تمام مراحل از تمام چاکراها به وسیله ی آب که منبع پاکی و قداسته انرژی های منفی بدن رو به سمت خارج دفع کردهو در مرحله ی آخر وضو گرفتن انرژی مثبت رو وارد بدن میکنیم



تاريخ : سه شنبه 26 اسفند 1393برچسب:, | 10:21 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |
پایه اصلی خلافت بنی امیه از حکومت عثمان بن عفان ( سومین خلیفه راشدین ) آغاز گردید که خود وی از طایفه بد نام بنی امیه بود و در حکومت وی افراد پلیدی چون مروان بن حکم و معاویة بن ابی سفیان قوت و قدرت گرفته و منافقانه در صدد از بین بردن اسلام ناب محمدی و به وجود آوردن اسلام بدلی و اموی بر آمدند.
 
اما از جهت دسته بندی تاریخی ، خلافت امویان از معاویه بن ابی سفیان شروع شده و با قتل مروان حمار به انتها می رسد و به دست هواداران بنی عباس منقرض می گردد.اسامی و مدت حکومتشان بدین شرح است :



ادامه مطلب
تاريخ : جمعه 22 اسفند 1393برچسب:, | 10:35 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

خلاصه ی کتابِ « وابستگى جهان به امام زمان عليه السّلام »

از مرجع عالی قدر حضرت آیة الله العظمی شیخ لطف الله صافی گلپایگانی

پیش گفتار

بررسی و توجیه اوّل

بررسی و توجیه دوّم 

 بررسی و توجیه سوّم 

بررسی و توجیه چهارم

بررسی و توجیه پنجم



ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه 18 اسفند 1393برچسب:, | 9:28 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

بسم الله الرَّحمن الرَّحیم

در بيان شبهاتى كه دشمنان مذهب تشيع نسبت بائمه طاهرين-علیهم السَّلام- نموده ‏اند؛

 و جواب آنها [از مرحوم آیةالله سیّد عبدالحسین طیّب]:

[نقل از کتاب « کَلِمُ الطَّیِّب» معظّمُ لَه ]

[شبهه اول: گفتند امير المؤمنين على عليه السّلام با آن قدرت و شجاعتى كه در جنگ‏ها در ركاب پيغمبر از او بروز نمود، چرا بعد از رحلت رسول اكرم صلى اللّه عليه و آله در خانه نشست تا مثل ابا بكر و عمر حق او را غصب كرده و آن اهانتها را نسبت باو بنمايند و در خانه‏اش را آتش زده آن همه اذيت و آزار نسبت بدختر پيغمبر كرده فدك او را تصرف نمايند و بالاخره على عليه السّلام را بمسجد برده و از او بخواهند بيعت بگيرند؟

شبهه دوم- با اينكه على عليه السّلام مي دانست در شورائى كه عمر تشكيل داده عثمان را اختيار ميكنند چرا در شورى وارد شد؟

[شبهه] سوم- چرا على عليه السّلام با اهل بصره و طلحه و زبير و عايشه و معاويه و پيروان او و خوارج مقاتله نمود كه اين همه خونريزى‏ها واقع شود و با آنها مثل سابقين رفتار ننمود؟

شبهه چهارم- چرا حضرت على عليه السّلام در موضوع حكميت تن در داد و حال آنكه مي دانست معاويه بر باطل است و عمرو بن عاص با ابو موسى خدعه ميكند؟

شبهه پنجم- با اينكه به عقيده شما شيعيان على عليه السّلام مي دانست شب 19 ماه رمضان ابن ملجم مرادى او را شهيد خواهد كرد چرا تنها بمسجد رفت و با كمال قدرتى كه داشت دفع مرادى را ننمود؟

شبهه ششم- چرا حسن مجتبى عليه السّلام بخوردن زهر اقدام فرمود با اينكه بعقيده شما ميدانست در كاسه آب زهر ريخته‏اند؟ و اين شبهه در مورد ساير ائمه (ع) نيز شده است.

شبهه هفتم- چرا حضرت حسن عليه السّلام با معاويه صلح نمود با اينكه ميدانست معاويه لياقت اين امر را ندارد و چرا مانند پدر بزرگوارش با معاويه جنگ نكرد؟

شبهه هشتم: چرا حضرت [امام]حسين [علیه السَّلام]دعوت اهل كوفه را پذيرفت با اينكه ميدانست آنها بعهد خود وفا نخواهند كرد و مثل محمد حنفيه و عبد اللّه بن عباس و عبد اللّه بن زبير و ديگران اين مطلب را خدمتش عرض كردند؟ و چرا با يزيد بجنگ اقدام فرمود با اينكه عده او تقريبا هفتاد و دو نفر بودند و كشته شدن آنها مسلم بود؟ آيا اين وقوع در تهلكه نيست؟

شبهه نهم: چرا حضرت رضا -علیه السَّلام-ولايت عهد مأمون را قبول و او را بخلافت شناخت؟

شبهه دهم- وجه غيبت حضرت بقية اللّه چيست با اينكه غيبت او سبب انكار وجود و بقاء اوست؟

اگر منشأ غيبت خوف از اعداء است اين خوف در آباء گرامش هم بود چرا آنها غيبت نكردند؟ و چرا از مواليان و دوستان خود غيبت كرده با اينكه از آنها خوفى نيست؟

و اصلاً فائده وجود او در زمان غيبت چيست؟ چه آنكه غرض از وجود امام حفظ قرآن و احكام و بيان حلال و حرام و رفع شبهات و احتياجات مسلمان است و اين امور در غير ظهور امام صورت نمى‏پذيرد.

و از اين‏ها گذشته چرا مدت غيبت و زمان ظهورش را تعيين نفرموده است؟]



ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 12 اسفند 1393برچسب:, | 19:14 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

قصه هاى قرآن (تاريخ انبياء از آدم تا خاتم)

قصه هاى قرآن (تاريخ انبياء از آدم تا خاتم)

نویسنده:

این کتاب توسط مؤسسه فرهنگی - اسلامی شبکة الامامین الحسنین عليهم ا‌لسلام بصورت الکترونیکی برای مخاطبین گرامی منتشر شده است.

لازم به ذکر است تصحیح اشتباهات تایپی احتمالی، روی این کتاب انجام نگردیده است.

روی لینک های زیر کلیک کرده و دانلود نمایید ( فایل پی دی اف و فایل ورد )

  • دانلود PDF
  • دانلود Word


تاريخ : شنبه 9 اسفند 1393برچسب:, | 21:36 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

ذکر یونسیه

امام صادق علیه السلام می‌فرمایند:

 ۱ـ در شگفتم برای کسی که ترس بر او غلبه کرده، چگونه به ذکر «حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ» (آل‌عمران/۱۷۳) پناه نمی‌برد. در صورتی که خداوند به دنبال ذکر یاد شده فرموده است: «پس (آن کسانی که به عزم جهاد خارج گشتند، و تخویف شیاطین در آنها اثر نکرد و به ذکر فوق تمسک جستند) همراه با نعمتی از جانب خداوند (عافیت) و چیزی زاید بر آن (سود در تجارت) بازگشتند، و هیچگونه بدی به آنان نرسید.»

۲ـ در شگفتم برای کسی که اندوهگین است چگونه به ذکر «لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ‏ مِنَ الظَّالِمِینَ» (انبیاء/۸۷) پناه نمی برد. زیرا خداوند به دنبال این ذکر فرموده است: «پس ما یونس را در اثر تمسک به ذکر یاد شده، از اندوه نجات دادیم و همین گونه مومنین را نجات می‌بخشیم.»

۳ـ در شگفتم برای کسی که مورد مکر و حیله واقع شده، چگونه به ذکر «اُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبادِ» (غافر/۴۴) پناه نمی‌برد. زیرا خداوند به دنبال ذکر فوق فرموده است: «پس خداوند (موسی را در اثر ذکر یاد شده) از شر و مکر فرعونیان مصون داشت.»

۴ـ در شگفتم برای کسی که طالب دنیا و زیبایی‌های دنیاست چگونه به ذکر «ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ» (کهف/۳۹) پناه نمی‌برد، زیرا خداوند بعد از ذکر یاد شده فرموده است: «مردی که فاقد نعمت‌های دنیوی بود، خطاب به مردی که از نعمت‌ها برخوردار بود) فرمود: اگر تو مرا به مال و فرزند، کمتر از خود می‌دانی امید است خداوند مرا بهتر از باغ تو بدهد.»

 

منبع: بحارالانوار، ج۹۰، ص۱۸۴ و ۱۸۵، به نقل از کتاب خصال شیخ صدوق



تاريخ : سه شنبه 5 اسفند 1393برچسب:, | 1:0 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

دانستنیهای دینی





تاريخ : یک شنبه 3 اسفند 1393برچسب:, | 8:55 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |
تاريخ : یک شنبه 3 اسفند 1393برچسب:, | 8:39 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

تهیه شده توسط اداره سنجش آموزش و پرورش کشور

 

هدیه‌های آسمان ششم

بیش از ۲۵۰ نمونه سوال

حجم: ۹.۹ MB

 

علوم تجربی ششم

در حدود ۳۰۰ نمونه سوال

حجم: ۱۵.۳ MB

 

مطالعات اجتماعی

بیش از ۳۵۰ نمونه سوال

حجم:۱۲.۶ MB

 

فارسی ششم

بیش از ۳۳۰ نمونه سوال

حجم:۱۲.۶ MB

ریاضی ششم

در حدود ۲۰۰ نمونه سوال

حجم: ۷.۶ MB



تاريخ : یک شنبه 3 اسفند 1393برچسب:, | 7:50 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |
تاريخ : سه شنبه 28 بهمن 1393برچسب:, | 20:1 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

پرسش های متن 
1- احکام محرم و نامحرم را از چه زمانی باید انجام داد ؟ 
پس از رسيدن به سن تکليف و بلوغ 

2- برای رعایت حکم محرم و نامحرم چه باید کرد ؟ 

مردان نبايد به زنان نامحرم نگاه کنند و زنان هم نبايد بدون حجاب در برابرمردان نامحرم ظاهر شوند. 

3- چه کسانی به ما محرم و چه کسانی به ما نامحرم هستند؟ 
پدر، مادر، خواهر، برادر ، پدر بزرگ ، مادر بزرگ ، بچّه های برادر و خواهر ، عمو، عمه، دايی و خاله به ما محرم هستند و همسر برادر و خواهر و دایی و خاله و عمو وعمه و فرزندان آن ها به ما نامحرم هستند . 
4- حجاب، همانند........... يکی از ...........است و رعايت آن انسان را ..........می رساند. 

نماز - واجبات دين - به بهشت 

5- حجاب برای دختران چگونه است ؟ 

دختر خانم ها بايد موی سر و تمام بدن خود را از نامحرم بپوشانيد، امّا پوشاندن صورت ودست ها تا مچ واجب نيست. هم چنين پوشيدن هر گونه لباسی که توجّه نامحرم را جلب کند، حرام است. 
کامل کنید 

در جدول زير چه کسانی نسبت به مريم و حميد محرم و چه کسانی نامحرم اند. در خانه های خالی بنويسيد. 
نسبت به مریم -دایی (محرم ) ، پسر عمو (نامحرم ) ، شوهر خواهر (نامحرم )، عمو (محرم ) ،پسر خاله (نا محرم ) ،پسر برادر (محرم ) ، شوهر عمه (نامحرم )  

نسبت به حمید - دختر عمو (نامحرم ) ،خاله (محرم ) ،دختر دایی (نامحرم ) ،دختر خواهر (محرم ) ،زن عمو ( نا محرم ) ، دختر برادر (محرم ) ،زن برادر ( نا محرم ) 
گفت و گو کنید 

سعيده تازه به سن تکليف رسيده است. با جدا کردن موارد صحيح از غلط به او کمک کنيد تا احکام خود را به درستی ياد بگيرد: 
- او بدون جوراب به خانه ی شوهر عمّه ی خود می رود. اشتباه 
- عمويش به خانه ی آن ها آمده است و او بدون روسری از او پذيرايی می کند. صحیح 

- در حضور نامحرم وضو می گيرد. اشتباه


درس دوازدهم هدیه ( احکام سفر )

پرسش های متن 

1- آیه 11 سوره انعام ما را به چه چیزی سفارش می کند ؟ 

(ای پيامبر به مردم) بگو: در زمين سفر کنيد. 

2- پیامبر درباره سفر کردن چه فر موده اند ؟ 

سفر کنيد، تا سالم بمانيد. 

3- نماز مسافر چگونه است و به آن چه می گویند ؟ 

مسافر بايد نمازهای چهار رکعتی ظهر، عصر و عشا را دو رکعتی بخواند. به اين کار شکسته خواندن نماز گفته می شود. 

4- چه مواقعی می توانیم نماز شکسته بخوانیم ؟ 

اگر کسی تصميم داشته باشد به جايی برود که از محلّ سکونتش، بيش از ۲۲ کيلومتر فاصله دارد، 
بايد نمازش را شکسته بخواند. اين در صورتی است که بخواهد کمتر از ده روز آنجا بماند؛ امّا اگر 
بداند ده روز يا بيش تر در آن مکان می ماند، ديگرنمازش شکسته نيست و از همان اوّل بايد نماز را کامل بخواند.
 

5- کدام مسافرمی تواند روزه بگیرد و کدام مسافر نمی تواند ؟ 

مسافری که نمازهای چهار رکعتی را شکسته می خواند، نبايد روزه بگيرد ولی مسافری که نمازش را کامل می خواند، بايد در سفر هم روزه بگيرد. 

6- حکم روزه برای مسافری که پیش از ظهر یا بعد از ظهر سفر خود را آغاز کند چیست؟ 

اگر روزه دار بعد از ظهر مسافرت کند، روزه اش درست است و اگر پيش از ظهر مسافرت کند، روزه اش باطل می شود. 

7- اگر مسافر بعد از ظهر به محل سکونتش برسد روزه او چگونه خواهد بود ؟ 

اگر مسافر بعد از ظهر به محل سکونتش برسد، نمی تواند آن روز را روزه بگيرد. ولی اگر پيش از ظهر برسد،چنان چه کاری که روزه را باطل می کند انجام نداده است، بايد آن روز را روزه بگيرد. 

8- حکم کسی که به خاطر مسافرت نتوانسته است روزه بگيرد چیست ؟ 

کسی که به خاطر مسافرت نتوانسته است روزه بگيرد ، بايد پس از ماه مبارک رمضان قضای آن ها را بجا آورد،يعنی به تعداد روزهايی که روزه نگرفته است، روزه بگيرد. 

گفت و گو کنید 

خانواده ی سعيد در تهران ساکن هستند.در موارد زير، نماز سعيد شکسته است يا کامل؟ 

- آن ها به همراه پدر و مادر خود برای زيارت امام رضا (عليه السّلام) به مشهد رفته اند و می خواهند7 روز در آنجا بمانند.
 شکسته 

- با خانواده ی خود، ۵ کيلومتر از شهر برای تفريح خارج شده است. کامل 

- برای ديدن مادر بزرگ به اصفهان رفته اند و قصد دارند دو هفته آنجا بمانند . کامل



تاريخ : یک شنبه 12 بهمن 1393برچسب:, | 19:48 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |
از آنجا که تعیین دقیق جهت قبله با رویکرد علمی یکی از نیازمندی ‌های اجتماعی در کشورمان

از جایگاه خاصی برخوردار است لذا خبر زیر جهت آگاهی عموم تقدیم می گردد:


در روز 7 خرداد ماه، بنا به دلایل خاصی که در ادامه ی مطلب به آن اشاره شده است،


برای تع
یین جهت دقیق قبله کارهای زیر را انجام دهید تا جهت دقیق آن برایتان مشخص شود :

1. راس
ساعت ۱۳:۴۸ به وقت کشورمان یک میله یا چوب را در زمین بصورت عمودی  فرو ببرید.

( سعی کنید صاف و شاقو
ل باشد )


2. خلاف جهت سایه ای که بر زمین می افتد، می شود جهت دقیق قبله ی شما.



*** به تصویر بالا دقت کنید. این تصویر گویای همه ی چیز نیز می باشد.



علاقه مندان فرصت را از دست ندهید و از این فرصت نهایت استفاده را ببرید.



تاريخ : یک شنبه 12 بهمن 1393برچسب:, | 19:11 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

به صورت ورد  

فارسی بنویسیم  

مطالعات  اجتماعی  

هدیه آسمان   

ریاضی   

علوم

املا



تاريخ : جمعه 10 بهمن 1393برچسب:, | 12:55 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |
پاسخنامه نمونه سوالات 93-92 در این پست قابل دریافت می‌باشد.

پاسخنامه آزمون ریاضی تا صفحه 30 آبان 92 ............ علی اسلامی
پاسخنامه آزمون ریاضی از فصل 1تا 2 ......................... 
علی اسلامی
پاسخنامه آزمون اجتماعی از درس 1 تا 8 ................... علیرضا بدرخجسته
پاسخنامه آزمون ریاضی فصل 3 ................................... علیرضا بدرخجسته
پاسخنامه آزمون کاروفناوری از درس 1تا 10 ............... ❀❀❀❀❀❀❀
پاسخنامه آزمون ریاضی از فصل 1تا 3 ......................... علی اسلامی
پاسخنامه آزمون بخوانیم و بنویسیم از درس 1تا 6..... علیرضا بدرخجسته
پاسخنامه آزمون ریاضی از فصل 1تا 4 ......................... رضا انصاریان
پاسخنامه آزمون علوم تجربی از درس 1تا 7................ علیرضا بدرخجسته
پاسخنامه آزمون هدیه‌های آسمان از درس 1تا 7....... محمدحسینبذربخش
پاسخنامه آزمون هدیه‌های آسمان از درس 1تا 10..... 
علیرضا بدرخجسته
پاسخنامه آزمون بخوانیم و بنویسیم از درس 1تا 10... 
علیرضا بدرخجسته
پاسخنامه آزمون اجتماعی از درس 1 تا 14 ................. علیرضا بدرخجسته
پاسخنامه آزمون ریاضی از صفحه 1 تا 91 ................... خرسندیان-انصاریان 
پاسخنامه آزمون بخوانیم و بنویسیم 1تا 12.................. بدرخجسته-رحیمی 
پاسخنامه آزمون علوم از درس 1 تا 8  .......................... اسدی-انصاری-حجتی‌پور
پاسخنامه آزمون ریاضی فصل 5
  ................................... 
پاسخنامه آزمون ریاضی فصل 1 تا 5 
(1 تا 100) ......... ❀ 
پاسخنامه آزمون هدیه‌های آسمان از درس 1تا 14...... رضا انصاریان
پاسخنامه آزمون علوم از درس 1 تا 10  ........................ رضا خرسندیان
پاسخنامه آزمون ریاضی فصل 1 تا 6 
(1 تا 111) ......... ❀ 

پاسخنامه آزمون ریاضی فصل 1 تا 7 ............................ 
پاسخنامه آزمون بخوانیم و بنویسیم 1تا 14.................. بدرخجسته
پاسخنامه آزمون ریاضی فصل 1 تا 7 (متوسط)
.......... ❀ 

پاسخنامه آزمون علوم - 8 درس آخر  .............. رضا خرسندیان

پاسخنامه آزمون ریاضی فصل 1 تا 8 (متوسط) .......... ❀ 



تاريخ : جمعه 10 بهمن 1393برچسب:, | 12:21 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

جوانی نزد شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی آمد و گفت سه قفل در زندگی ام وجود دارد و سه کلید از شما می خواهم.

- قفل اول اینست که دوست دارم یک ازدواج سالم داشته باشم.

- قفل دوم اینکه دوست دارم کارم برکت داشته باشد.

- قفل سوم اینکه دوست دارم عاقبت بخیر شوم.

شیخ نخودکی فرمود:

برای قفل اول، نمازت را اول وقت بخوان.

برای قفل دوم نمازت را اول وقت بخوان.

و برای قفل سوم نمازت را اول وقت بخوان.

جوان عرض کرد: سه قفل با یک کلید؟؟!

 

شیخ نخودکی فرمود : نماز اول وقت شاه کلید است .



تاريخ : دو شنبه 22 دی 1393برچسب:, | 11:24 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |
تاريخ : پنج شنبه 18 دی 1393برچسب:, | 15:53 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

 خلف بن خلیفه از پدرش نقل می کند که گفت : زمانی که امام حسین (علیه السلام) به شهادت رسید ، آن قدر آسمان تاریک شد که هنگام ظهر ستاره های آسمان ظاهر شدند ؛ تا جائی که ستاره  جوزا در عصر دیده شده و خاک سرخ از آسمان فرو ریخت

 توجه به چند نکته ضروری است:

1. هر چند غرض‌ورزی مورخان متمایل به امویان در کم رنگ کردن هدف قیام امام حسین‌علیه‌السلام قابل انکار نیست، اما انکارحوادث شگفت‌انگیز به صرف غرض‌ورزی این دسته از مورخان نیز از دقت و انصاف علمی به دور است.

2. روایاتِ ناقلِ رخدادهای عجیب پس از شهادت امام حسین‌علیه‌السلام، علاوه بر منابع روایی اهل سنت، در بسیاری از منابع روایی شیعه نیز به چشم می‌خورد و تعداد زیادی از آنها از امامان معصوم‌علیهم‌السلام نقل شده است.

3. مضامینِ روایاتِ یاد شده آنچنان نیست که با بداهت عقلی و شواهد نقلی ناسازگار باشد. و مواردی عجیب‌تر از آنها، در خوارقِ عاداتِ نقل شده برای پیامبران و ائمه ‌علیهم‌السلام به چشم می‌خورد. البته ناگفته نماند که در میان این روایات، مواردی نیز وجود دارند که قابل استبعاد بوده و به داستان‌سرایی شباهت بیشتر دارند تا نقل واقعیت.

4. به هر حال، خود این روایات ـ به گونه مستقیم یا غیرمستقیم ـ گویای حقانیت مسیر حسینی‌علیه‌السلام و بطلان مسیر یزیدی است. و بدین لحاظ، کسانی که با تأمل و هوشیاری کافی با این روایات مواجه شوند درس لازم را فراخواهند گرفت. ضمن اینکه در همین گزارش‌ها ـ چنان که اشاره خواهیم داشت ـ به روایاتِ جالبی درباره گرفتاری‌های دنیوی قاتلان امام حسین‌علیه‌السلام و قاتلان اصحاب آن حضرت برمی‌خوریم.

5. در صورت درستی این ادعا که مؤلفان غیرشیعی و راویان بصری یا شامی این روایات، با توجه دادن اذهان به سوی اموری عجیب و خارق‌العاده، خواسته‌اند نفس حادثه کربلا و فلسفه و زمینه‌های رخداد آن کمتر مطرح شود، باز این امر، دلیل کذب روایاتِ یاد شده و افسانه بودن آنها نمی‌تواند باشد. شاهد این مدعا، رفتارهای رسانه‌های تابع استکبار، در عصر حاضر است که گاه برای انصراف اذهان از یک حادثه و توجه دادن به حادثه‌ای دیگر، تمام گزارش‌های خبری خود را در اقدامی هماهنگ، متوجه حادثه مورد نظرِ خود می‌کنند. بنابراین، صرف عطف توجه بیشتر به یک حادثه ـ به هر منظوری که صورت پذیرد‌ـ دلیل کذب این رخداد نیست.

اکنون با عنایت به آنچه گذشت، گذری بر روایات متعدد و متنوع مربوط به رخدادهای شگفت پس از شهادت امام حسین‌علیه‌السلام خواهیم داشت. و تلاش ما بر آن خواهد بود که روایات را دسته‌بندی، بررسی و ارائه کنیم. گفتنی است که بعضی از این گزارش‌ها مربوط به رخدادهای عجیبِ مرتبط با اجزای تکوینی نظام هستی همچون خورشید، ستارگان، باد، باران، دریاها و کوه‌ها، و بعضی از آنها مرتبط با حیوانات و جنّیان، و بعضی نیز مرتبط با انبیا و فرشتگان است.

 از آن جایی که شیعیان و پیراوان اهل بیت علیهم السلام به امامت حسین بن علی علیهما السلام و معجزات و کرامات آن بزرگوار یقین دارند و از جانب دیگر ، طرف ما کسانی هستند که نمی خواهند ولایت فرزند رسول خدا را بپذیرند و به جای پیروی از ثقلین ، دنبال رو دشمنان اهل بیت هستند ،  ما سعی می کنیم این معجزات و کرامات را فقط از معتبرترین کتاب ها و از قول برترین عالمان و دانشمندان آن ها نقل و ثابت کنیم تا حجت و برهان بر همه حقیقت جویان تمام شده و راه انکاری باقی نماند .

1. برخورد ستارگان آسمان با یکدیگر :

عن عیسى بن الحارث الکندی ، قال : لما قتل الحسین مکثنا سبعه أیام إذا صلینا فنظرنا إلى الشمس على أطراف الحیطان کأنها الملاحف المعصفره ، ونظرنا إلى الکواکب یضرب بعضها بعضا .

تهذیب الکمال ، المزی ، ج 6 ، ص 432 – 433 و تاریخ الإسلام ، الذهبی ، ج 5 ، ص 15 و سیر أعلام النبلاء ، الذهبی ، ج 3 ، ص 312 و تاریخ مدینه دمشق ، ابن عساکر ، ج 14 ، ص 227 .

عیسى بن حارث کندى می گوید : هنگامی حسین بن على (علیه السلام) را شهید کردند ، تا هفت روز ، هر گاه که نماز عصر را می خواندیم می دیدیم آفتابی که بر دیوارهاى خانه ها می تابید به قدری قرمز بود که گویا چادر های سرخ است که بر آن  کشیده اند ، و می دیدیم که برخی از ستارگان همدیگر را می زدند (با یکدیگر برخورد می کردند) .

2 . آسمان خون گریه کرد :

عَنْ نَضْرَهَ الْأَزْدِیَّهِ قَالَتْ : لَمَّا أَنْ قُتِلَ الْحُسَیْنُ بن علی (علیهما السلام) مَطَرَتِ السَّمَاءُ دَماً فَأَصْبَحْتُ وَ کُلُّ شَیْ‏ءٍ لَنَا مَلْآنُ دَما .

تهذیب الکمال ، المزی ، ج 6 ، ص 433 و سیر أعلام النبلاء ، الذهبی ، ج 3 ، ص 312 ، 313 و الثقات ، ابن حبان ، ج 5 ، ص 487 و تاریخ مدینه دمشق ، ابن عساکر ، ج 14 ، ص 227 – 228 .

نضره ازدیه گوید : هنگامى که حسین بن علی (علیهما السّلام) شهید شدند ، آسمان خون بارید و ما همچنان می دیدیم که تمام اشیاء  و اسباب ما مملو از خون است .

جعفر بن سلیمان قال حدثنی خالتی أم سالم قالت لما قتل الحسین بن علی مطرنا مطرا کالدم على البیوت والجدر قال وبلغنی أنه کان بخراسان والشام والکوفه .

تهذیب الکمال ، المزی ، ج 6 ، ص 433 – 434  و سیر أعلام النبلاء ، الذهبی ، ج 3 ، ص 312 – 313 و تاریخ الإسلام ، الذهبی ، ج 5 ، ص 16 و تاریخ مدینه دمشق ، ابن عساکر ، ج 14 ، ص 228 – 229 .

جعفر بن سلیمان ، روایت کرده که خاله‏ام ، ام سالم ، گفت : هنگامى که امام حسین (علیه السلام) به شهادت رسید ، بارانی همانند خون بر دیوارها و خانه ها می بارید . و گفت : به من خبر داند که همین باران خون ، در خراسان ، شام و کوفه نیز باریده است .

3 . اشک ریختن آسمان :

عن ابن سیرین قال لم تبک السماء على أحد بعد یحیى بن زکریا إلا على الحسین بن علی .

سیر أعلام النبلاء ، الذهبی ، ج 3 ، ص 312 و تاریخ مدینه دمشق ، ابن عساکر ، ج 14 ، ص 225 – 226 .

ابن سیرین گفت : آسمان برای هیچ کسی جز یحیی بن زکریا و حسین بن علی (علیهم السلام) گریه نکرده است .

4 . تاریک شدن دنیا :

حدثنا خلف بن خلیفه ، عن أبیه ، قال : لما قتل الحسین اسودت السماء ، وظهرت الکواکب نهارا حتى رأیت الجوزاء عند العصر وسقط التراب الأحمر .

تهذیب الکمال ، المزی ، ج 6 ، ص 431 – 432  و تهذیب التهذیب ، ابن حجر ، ج 2 ، ص 305 و تاریخ مدینه دمشق ، ابن عساکر ، ج 14 ، ص 226 .

خلف بن خلیفه از پدرش نقل می کند که گفت : زمانی که امام حسین (علیه السلام) به شهادت رسید ، آن قدر آسمان تاریک شد که هنگام ظهر ستاره های آسمان ظاهر شدند ؛ تا جائی که ستاره  جوزا در عصر دیده شده و خاک سرخ از آسمان فرو ریخت .

وقال : وقال علی بن مسهر ، عن جدته : لما قتل الحسین کنت جاریه شابه ، فمکثت السماء بضعه أیام بلیالیهن کأنها علقه .

تهذیب الکمال ، المزی ، ج 6 ، ص 432 و تاریخ مدینه دمشق ، ابن عساکر ، ج 14 ، ص 226 .

علی بن مسهر از جده اش نقل می کند که می گفت: هنگامی که امام حسین به شهادت رسید من دختری نوجوان بودم، آسمان چند شبانه روز درنگ نمود که گویا لخته خون بود .

5 . سرخ شدن آسمان :

وقال علی بن محمد المدائنی ، عن علی بن مدرک ، عن جده الأسود بن قیس : احمرت آفاق السماء بعد قتل الحسین بسته أشهر ، نرى ذلک فی آفاق السماء کأنها الدم . قال : فحدثت بذلک شریکا ، فقال لی : ما أنت من الأسود ؟ ، قلت : هو جدی أبو أمی قال : أم والله إن کان لصدوق الحدیث ، عظیم الأمانه ، مکرما للضیف .

تهذیب الکمال ، المزی ، ج 6 ، ص 432 و تاریخ الإسلام ، الذهبی ، ج 5 ، ص 15 و سیر أعلام النبلاء ، الذهبی ، ج 3 ، ص 312 و تاریخ مدینه دمشق ، ابن عساکر ، ج 14 ، ص 227 .

علی بن مدرک از پدر بزرگش اسود بن قیس نقل می کند که گفت : پهنه آسمان پس از شهادت امام حسین به مدت شش ماه سرخرنگ شده بود که ما آن را شبیه خون در آسمان مشاهده می کردیم ، علی بن محمد مدائنی از وی سؤال کرد : چه نسبتی با اسود داری ؟ گفت : او جد مادری من است گفت : به خدا سوگند که او راستگو وامانتداری بزرگ ومیهمان نواز بود .

وقال عباس بن محمد الدوری ، عن یحیى بن معین : حدثنا جریر ، عن یزید بن أبی زیاد ، قال : قتل الحسین ولی أربع عشره سنه ، وصار الورس الذی کان فی عسکرهم رمادا واحمرت آفاق السماء ونحروا ناقه فی عسکرهم فکانوا یرون فی لحمها النیران .

تهذیب الکمال ، المزی ، ج 6 ، ص 434 – 435 و تهذیب التهذیب ، ابن حجر ، ج 2 ، ص 305 و سیر أعلام النبلاء ، الذهبی ، ج 3 ، ص 313 و تاریخ الإسلام ، الذهبی ، ج 5 ، ص 15 و تاریخ مدینه دمشق ، ابن عساکر ، ج 14 ، ص 230.

یزید بن ابی زیاد می گوید: من چهارده ساله بودم که حسین بن علی به شهادت رسید گیاه ورس در بین لشکر به خاکستر تبدیل شد و پهنه آسمان قرمز رنگ شد شتری را لشکریان ذبح کردند آتش از گوشتش زبانه می کشید .

عن هشام عن محمد قال تعلم هذه الحمره فی الأفق مم هو فقال من یوم قتل الحسین بن علی .

سیر أعلام النبلاء ، الذهبی ، ج 3 ، ص 312 و تاریخ الإسلام ، الذهبی ، ج 5 ، ص 15 و تاریخ مدینه دمشق ، ابن عساکر ، ج 14 ، ص 228 .

هشام از محمد نقل می کند که گفت : می دانی سرخی افق از چه زمانی بوده ؟ از روزی که حسین بن علی به شهادت رسید این سرخی در افق دیده شد .

6 . دیوار دار الإماره خون گریه کرد :

حدثنی أبو یحیى مهدی بن میمون قال : سمعت مروان مولى هند بنت المهلب ، قال : حدثنی بواب عبید الله بن زیاد أنه لما جئ برأس الحسین فوضع بین یدیه ، رأیت حیطان دار الاماره تسایل دما .

تهذیب الکمال ، المزی ، ج 6 ، ص 433 – 434 و تاریخ مدینه دمشق ، ابن عساکر ، ج 14 ، ص 229 .

هنگامى که سر مبارک امام حسین علیه السلام را در برابر ابن زیاد نهادند ، دیدم که از دیوارهاى دارالاماره خون جارى مى‏گشت‏ .

7 . گرفتن خورشید :

عَن أَبُو قَبِیلٍ لَمَّا قُتِلَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ (علیه السلام) کُسِفَتِ الشَّمْسُ کَسْفَهً بَدَتِ الْکَوَاکِبُ نِصْفَ النَّهَارِ حَتَّى ظَنَنَّا أَنَّهَا هِی‏ .

تهذیب الکمال ، المزی ، ج 6 ، ص 433  و تاریخ مدینه دمشق ، ابن عساکر ، ج 14 ، ص 228 و تلخیص الحبیر ، ابن حجر ، ج 5 ، ص 84 و السنن الکبرى ، البیهقی ، ج 3 ، ص 337 .

هنگامى که امام حسین علیه السلام به شهادت رسید، خورشید گرفت و آن قدر تاریک شد که هنگام ظهر ستاره‏هاى آسمان ظاهر گردیدند . از این اتفاق چنین پنداشتم که قیامت برپا شده است !

8 . جاری شدن خون تازه از زیر سنگ ها :

( وقال ) یعقوب بن سفیان ثنا سلیمان ابن حرب ثنا حماد بن زید عن معمر قال َ أَوَّلُ مَا عُرِفَ الزُّهْرِیُّ تَکَلَّمَ فِی مَجْلِسِ الْوَلِیدِ بْنِ عَبْدِ الْمَلِکِ فَقَالَ الْوَلِیدُ أَیُّکُمْ یَعْلَمُ مَا فَعَلَتْ أَحْجَارُ بَیْتِ الْمَقْدِسِ یَوْمَ قُتِلَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ فَقَالَ الزُّهْرِیُّ بَلَغَنِی أَنَّهُ لَمْ یُقْلَبْ حجرا إِلَّا وَ تَحْتَهُ دَمٌ عَبِیط .

تهذیب التهذیب ، ابن حجر ، ج 2 ، ص 305 و تهذیب الکمال ، المزی ، ج 6 ، ص 434 و  سیر أعلام النبلاء ، الذهبی ، ج 3 ، ص 314 و تاریخ الإسلام ، الذهبی ، ج 5 ، ص 16 و تاریخ مدینه دمشق ، ابن عساکر ، ج 14 ، ص 229 .

ابو بکر بیهقى از معروف روایت کرده که ولید بن عبد الملک از زهرى پرسید سنگ‏هاى بیت المقدس در روز کشته شدن حسین بن على چه حالتى به خود گرفتند ، زهرى‏ گفت : به من خبر دادند که در روز شهادت حسین بن علی هر سنگى را که از زمین بر می داشتند در زیر او خون تازه می دیدند .

عَنْ أُمِّ حَیَّانَ قَالَتْ یَوْمَ قُتِلَ الْحُسَیْنُ أَظْلَمَتْ عَلَیْنَا ثَلَاثاً وَ لَمْ یَمَسَّ أَحَدٌ مِنْ زَعْفَرَانِهِمْ شَیْئاً فَجَعَلَهُ عَلَى وَجْهِهِ إِلَّا احْتَرَقَ وَ لَمْ یُقَلَّبْ حَجَرٌ بِبَیْتِ الْمَقْدِسِ إِلَّا أَصْیب تَحْتَهُ دَماً عَبِیطا

تهذیب الکمال ، المزی ، ج 6 ، ص 434 و تاریخ مدینه دمشق ، ابن عساکر ، ج 14 ، ص 229 و …

از ام حیان نقل است که گفت : روز شهادت حسین اسمان سه شبانه روز تاریک شد وهر کس دست به زعفران می زد دستش می سوخت و زیر هر سنگی در بیت المقدس خون دیده می شد .

محمد بن عمر بن علی عن أبیه قال أرسل عبد الملک إلى ابن رأس الجالوت فقال هل کان فی قتل الحسین علامه قال ابن رأس الجالوت ما کشف یومئذ حجر إلا وجد تحته دم عبیط .

تاریخ الإسلام ، الذهبی ، ج 5 ، ص 16 و تاریخ مدینه دمشق ، ابن عساکر ، ج 14 ، ص 229 – 230 .

عبد الملک شخصی را نزد پسر راس الجالوت فرستاد تا از وی بپرسد که آیا  نشانه ای از کشته شدن حسین درعالم دیده شده است یا نه ، او در پاسخ گفت : هیچ سنگی از زمین بر داشته نشد مگر اینکه خون تازه دیده می شد .

9 . خاکستر شدن گیاه ورس (اسپرک) :

( وقال ) ابن معین حدثنا جریر ثنا یزید بن أبی زیاد قال قتل الحسین ولی أربع عشره سنه وصار الورس الذی فی عسکرهم رمادا .

تهذیب التهذیب ، ابن حجر ، ج 2 ، ص 305 و تهذیب الکمال ، المزی ، ج 6 ، ص 434 – 435 و سیر أعلام النبلاء ، الذهبی ، ج 3 ، ص 313 و تاریخ الإسلام ، الذهبی ، ج 5 ، ص 15 و تاریخ مدینه دمشق ، ابن عساکر ، ج 14 ، ص 230 .

یزید بن ابی زیاد می گوید : من چهارده ساله بودم که حسین بن علی به شهادت رسید گیاه ورس در بین لشکر به خاکستر تبدیل شد .

( وقال ) الحمیدی عن أبن عیینه عن جدته أم أبیه قالت لقد رأیت الورس عاد رمادا ولقد رأیت اللحم کأن فیه النار حین قتل الحسین .

تهذیب التهذیب ، ابن حجر ، ج 2 ، ص 305 و تهذیب الکمال ، المزی ، ج 6 ، ص 435 و سیر أعلام النبلاء ، الذهبی ، ج 3 ، ص 313 و تاریخ الإسلام ، الذهبی ، ج 5 ، ص 16 .

ابن عیینه از مادر بزرگ پدری اش نقل می کند که گفت : هنگام شهادت حسین گیاه ورس را دیدم که تبدیل به خاکستر شد و در گوشتها آتش می دیدم .

وقال محمد بن المنذر البغدادی ، عن سفیان بن عیینه : حدثتنی جدتی أم عیینه : أن حمالا کان یحمل ورسا فهوى قتل الحسین ، فصار ورسه رمادا .

تهذیب الکمال ، المزی ، ج 6 ، ص 435 و تاریخ مدینه دمشق ، ابن عساکر ، ج 14 ، ص 231 .

ام عیینه می گوید : شخصی در حال حمل گیاه ورس بود به ذهنش افتاد که برای جنگ باحسین او هم شرکت کند که ناگهان گیاه تبدیل به خاکستر شد .

أخبرنا أبو محمد السلمی أنا أبو بکر الخطیب وأخبرنا أبو القاسم بن السمرقندی أنا أبو بکر قالا أنا أبو الحسین أنا عبد الله نا یعقوب نا أبو نعیم نا عقبه بن أبی حفصه السلولی عن أبیه قال إن کان الورس من ورس الحسین یقال به هکذا فیصیر رمادا .

تاریخ مدینه دمشق ، ابن عساکر ، ج 14 ، ص 230 – 231 .

ورس : همان اسپرک است که گیاهى است شبیه به کنجد با برگ هاى سبز رنگ که از رنگ آن براى رنگ کردن لباس ها استفاده مى‏شود و در یمن زیاد مى‏روید و لباس ورسى ، لباس سرخ رنگ را گویند .

11 . تلخ شدن گوشت شتر غنیمت گرفته شده از امام :

عَنْ جَمِیلِ بْنِ مُرَّهَ قَالَ أَصَابُوا إِبِلًا فِی عَسْکَرِ الْحُسَیْنِ (علیه السلام) یَوْمَ قُتِلَ فَنَحَرُوهَا وَ طَبَخُوهَا قَالَ فَصَارَتْ مِثْلَ الْعَلْقَمِ فَمَا اسْتَطَاعُوا أَنْ یُسِیغُوا مِنْهَا شَیْئا .

تهذیب التهذیب ، ابن حجر ، ج 2 ، ص 306 و تهذیب الکمال ، المزی ، ج 6 ، ص 435 – 436 و تاریخ الإسلام ، الذهبی ، ج 5 ، ص 16 و تاریخ مدینه دمشق ، ابن عساکر ، ج 14 ، ص 231 .

جمیل بن مره گوید : شترى از لشکرگاه حسین بن علی را در روز شهادت او غارت گرفتند ، و سپس او را نحر کرده و طبخ نمودند ، راوى گوید : گوشت او آن چنان تلخ شد که آنان نتوانستند از آن گوشت استفاده کنند .

12 . دیده شدن آتش درگوشت شتر غنیمت گرفته شده :

وقال محمد بن عبد الله الحضرمی : حدثنا أحمد بن یحیى الصوفی ، قال : حدثنا أبو غسان ، قال : حدثنا ، أبو نمیر عم الحسن ابن شعیب ، عن أبی حمید الطحان ، قال : کنت فی خزاعه فجاؤوا بشئ من ترکه الحسین فقیل لهم : ننحر أو نبیع فنقسم ؟ قالوا : انحروا ، قال : فجعل على جفنه فلما وضعت فارت نارا .

تهذیب الکمال ، المزی ، ج 6 ، ص 435 و تاریخ مدینه دمشق ، ابن عساکر ، ج 14 ، ص 231 .

از حمید طحان روایت شده است که در قبیله خزاعه بودم، از جمله چیزهائى که از امام حسین علیه السلام چپاول شده بود و به آن قبیله آورده بودند، یک شتر بود. مردم آن قبیله گفتند : این شتر را نحر کنیم و یا معامله نمائیم ؟ کسى که شتر را آورده بود گفت : مى‏خواهم آن را نحر کنید .

حمیدگفت : سپر را براى نحر کردن آن حیوان آماده ساختم ، همین که شتر را خوابانیده و سپر را به زمین گذاشتم و آماده کشتن آن بودیم، ناگهان آتشى از آن سپر مانند آب فوران کرد !

( وقال ) ابن معین حدثنا جریر ثنا زَیْدِ بْنِ أَبِی الزِّنَادِ قَالَ قُتِلَ الْحُسَیْنُ وَ لِی أَرْبَعَ عَشْرَهَ سَنَهً وَ صَارَ الْوَرْسُ رَمَاداً الَّذِی کَانَ فِی عَسْکَرِهِمْ وَ احْمَرَّتْ آفَاقُ السَّمَاءِ وَ نَحَرُوا نَاقَهً فِی عَسْکَرِهِمْ فَکَانُوا یَرَوْنَ فِی لَحْمِهَا النِّیرَان‏ .

تهذیب التهذیب ، ابن حجر ، ج 2 ، ص 305 و تهذیب الکمال ، المزی ، ج 6 ، ص 434 – 435 و سیر أعلام النبلاء ، الذهبی ، ج 3 ، ص 313 و تاریخ الإسلام ، الذهبی ، ج 5 ، ص 15 و تاریخ مدینه دمشق ، ابن عساکر ، ج 14 ، ص 230 .

ابن معین از جریر از یزید بن زیاد روایت مى‏کند که او گفت : سالى که امام حسین علیه السلام به شهادت نائل آمد ، من چهارده سال داشتم ( و همان روزها شنیدم که آثارى در پى شهادت آن حضرت در لشکر مخالفان ظاهر گردیده ، از جمله آن که) گیاهان ورس در لشکرگاه آنها خاکستر شد ، و آسمان سرخ‏گون گردید ، و در لشکرگاه شترى را نحر کردند ولى مثل این بود که آتش در آن نهاده بودند !



تاريخ : شنبه 13 دی 1393برچسب:, | 17:12 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

هارولدبور از دانشگاه ییل برای اولین بار با انجام یک آزمایش ساده، به وجود میدان مغناطیسی در اطراف موجود زنده پی برد.او با توجه به یک مولد الکتریکی که در آهنربا در داخل سیم پیچ دوران می کند و جریان تولید میکند، سمندری را در یک ظرف آب نمک قرار داد و ظرف را به دور سمندر چرخاند. الکترودهایی که در این ظرف وجود داشتند و به یک گالوانومتر حساس متصل شده بودند، یک جریان متناوب را نشان می دادند. زمانی که بور این آزمایش را بدون سمندر انجام داد،گالوانومتر هیچ جریانی را نشان نداد.

این بدان معنا بود که در اطراف موجود زنده میدانی وجود دارد که خاصیت مغناطیسی هم دارد. بور این وسیله را بر روی دانشجویان داوطلب خود امتحان کرد و مشاهده نمود که این میدان در بدن انسان هم وجود دارد وکاملا تابع رویدادهای اساسی زیست شناختی بدن است. او این میدان را حیاتی نامید چون هرگاه حیات از بین برود،میدان حیاتی هم از بین میرود. به گونه های که یک سمندر مرده که در دستگاه بود هیچ پتانسیلی به وجود نمی آورد.

تشکیل میدان مغناطیسی بدن

همانگونه که می دانید، در بدن ما میلیونها عصب وجود دارد که کار انتقال پیام در بدن ما بوسیله تحریک الکتریکی این عصبها صورت می گیرد. در اثر شارش بار در اطراف آنها در بدن ما یک میدان تشکیل می شود و میدان بدن ما در اثر فعالیت همزمان میلیونها عصب به وجود می آید.

امواج مغزی

دستگاه موج نگار مغز چهار نوع منحنی از امواج مغزی را ارائه میدهند که عبارتند از: آْلفا، بتا، دلتا و تتا. ریتمهای دلتا کندترین امواج مغزی با تناوب از 1تا3 دور در ثانیه بوده و اغلب در خواب عمیق ظاهر می شوند. به نظر میرسد که ریتمهای تتا که دارای تناوب 4تا7دور درثانیه می باشند به خلق و خوی بستگی داشته باشد.

ریتمهای آلفا از 8تا 12 دور در ثانیه، در اوقات تفکر، تامل آزاد رخ داده و در صورت تمرکز حواس و توجه قطع می شوند و بالاخره ریتمهای بتا با تناوب 13الی22 دور در ثانیه،ظاهرا منحصر به نواحی جلوئی مغز، یعنی جایی که فعالیتهای پیچیده مغزی رخ می دهد می باشند. امواج آلفا امواج بسیار مهمی هستند که بوسیله هانسبرگر آلمانی کشف شدند و به گفته وی با نوعی هوشیاری و خوداگاهی معطوف به درون ظاهر می شوند تغییرات فیزیولوژی مهمی در بدن ایجاد می کنند مثل تمرکز و یادگیری.

میدان مغناطیسی بدن و امواج مغزی در معرض خطر

حتما تا به حال در باره خطرات گوشیهای موبایل یا زندگی در نزدیکی نیروگاهای برق چیزهایی شنیده اید.بنابر تحقیقات پروفسور لای امواج مغناطیسی که از نیروگاهای برق یا وسایل برقی مثل سشوار و ریشتراش برقی و... ساتع می شود به دی ان ای سلولهای مغزی آسیب میرساند و قابلیت ترمیم را در آنها از بین می برد. میدانهای مغناطیسی خارجی علاوه بر آسیب به دی ان ای مغز اثر منفی دیگری به بدن دارند.

این میدان ها باعث اختلال در میدان مغناطیسی طبیعی بدن می شوند. همانطور که میدانید نزدیک به 70%از بدن مارا آب فراگرفته و مولکولهای آب به صورت دوقطبی هستند و زمانی که ما در معرض یک میدان مغناطیسی خارجی قرار می گیریم، این مولکولها در جهت آن میدان قرار می گیرند و این پدیده باعث می شود نظم میدان مغناطیسی ما به هم بریزد.

علاوه بر عوامل خارجی یکسری عوامل داخلی نیز وجود دارند که باعث می شوند اختلال در میدان بدن ایجاد شود. مهمترین آنها بارهای الکتریکی هستند که هنگام شارش بار در عصب در اطراف آن به وجود می آیند و به صورت الکتریسیته ساکن در بافتهای بدن ذخیره میشوند و میدانی که در اطراف این بارها بوجود می آیند در میدان بدن ایجاد خلل می کنند.

این بارها به خصوص در نقاطی که تراکم اعصاب بیشتر است ذخیره می شوند و به دلیل این که هم تراکم زیادی دارند و هم در نزدیکی عصبهای بیشتر و مهمتری قرار دارند برای بدن به شدت مضر هستند. از جمله این نقاط ناحیه سر و دستها و قسمت مچ یابه پایین است و در بین این سه قسمت، سر اهمیت ویژه ای دارد چون بارهای ذخیره شده در آن علاوه بر ایجاد خلل درمیدان مغناطیسی مغز باعث اغتشاش در امواج مغزی نیز می شوند.

به ظاهر ما روزانه تنها دقایقی را در معرض میدان مغناطیسی هستیم.مثل موبایل یا سشوار و غیره.اما در طول دوران زندگی خود در معرض میدانی بسیار قوی هستیم و آن میدان مغناطیسی زمین هست. عوامل داخلی اغتشاش در میدان بدن ما هم فعالیتهای حیاتی و اجتناب ناپذیری هستند که در تمام طول عمر ما در جریان هستند پس چگونه میتوان باعث خلل این اثرات سو که باعث اختلال در بدن ما و بیماریهایی مثل سرطان می شوند را خنثی کرد؟

در اینجاست که باید گفت خداوند راه حل تمام این سوالات را در یک عمل ساده که امکان آن برای همه افراد وجود دارد و بیش از چند دقیقه هم وقت نمی برد و هیچ ضرری هم ندارد به انسان هدیه داده و آن نماز است.

نماز و میدان مغناطیسی

آنگونه که از تصاویر به دست آمده از میدان مغناطیسی زمین پیداست، به طور شگفت انگیزی اگر انسان در هر نقطه از زمین رو به قبله بایستد، میدان مغناطیسی بدنش بر میدان مغناطیسی زمین منطبق می گردد و در مدتی که در نماز است میدان بدنش منظم می شود.

یکی از نکات بسیار جالبی که پروفسور بور به آن دست یافته بود این بود که دریافته بود که در بدن تمام دانشجویان مؤنث ماهی یکبار تغییر ولتاژ شدید ایجاد می شود و میدان بدن به منظمترین حالت خود می رسد و به همین دلیل است که زنان نیازی ندارند در این مدت نماز بخوانند.
اخیرا هم کشف شده است که علت اینکه قلب زنان منظم تر و قویتر از مردان میزند و دلیل آن همین تغییر ولتاژ هست.

نماز و بارهای الکتریکی

همانطور که قبلا اشاره شد بارهای زائدی که در اثر تحریکات الکتریکی اعصاب به وجود می آیند هم شبیه میدان بدن و هم بر امواج مغزی اثر سو دارند. و این اثرات در نواحی که اعصاب در آن تحرک بیشتری دارند، خطرات جدیتری ایجاد می کنند و باید هرچه سریعتر از آن نواحی دور شوند.

به طرز حیرت آوری می بینیم که این نواحی دقیقا نواحی هستند که در وضو شسته می شوند و بنابر تحقیقات صورت گرفته، بهترین راه دفع این بارهای زائد استفاده از یک ماده رساناست که سریعترین و ارزانترین و بی ضررترین ماده برای این کار آب است و جالب اینجاست که آب هرچه خالص تر باشد سریعتر بارهای ساکن را از بدن ما به اطراف گسیل می دهد و هیچ مایعی مثل آب خالصی که در وضو به انسان سفارش شده این اثر را ندارد.

نماز و امواج مغزی

با دفع بارهای زائد بدن در وضو امواج مغزی در ایده الترین حالت قرار می گیرند. علاوه بر آن حالت تمرکزی که در هنگام نماز در انسان به وجود می آید، تشعشع امواج آلفا را به اندازه قابل توجهی بالا می برد و توانایی مغز را در تولید این امواج بالا می برد.

منبع:shokufeh3731.blogfa.com

 



تاريخ : جمعه 5 دی 1393برچسب:, | 9:39 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |
صفحه قبل 1 2 صفحه بعد